-
تحلیل با هوش مصنوعی
چهارشنبه 10 اردیبهشت 1404 01:08
آمدم راست بگویم که تو را می خواهم دائما فکر منی، «من»، که پریشان از توست من که از موهبت درد تو سر تا پایم دائما رقص کنان، بادیه گردان از توست پیش تو حور صفت، دست به بازوی تو باز می شود مثل هنوزم همه کس باشی تو پیش من شیهه ی مرگ است زنی آواره مرد من! می شود این بار نفس باشی تو شهر من مال تو شد، مال تویی از خود من من که...
-
تحلیل با هوش مصنوعی
سهشنبه 9 اردیبهشت 1404 20:14
چطور می شود از تو به دشتها سفری کرد بهار شد و غزل را به عشق چشم سیاهت... و کوچه را به تماشا و باغ را به جنونت پر از شکوفه ی سرمست، پر از شکوه نگاهت... دعا بکن که بیایم و عشق روح تو باشد و باز پنجره ها را به سمت بوسه ی باران... و دستهای جهان را به سمت ناز بغلهات... و اتفاق بدی را میان این شب عریان... درون جام وجودم...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 6 اردیبهشت 1404 09:21
شب را در این گرداب تنهایی بباران با هر نفس از عشق ورزی بهاران غم باز از هر روزنی سر می کشد تا آسوده باشم از خیال موج و طوفان از آرزو کردن برایت چاره ای نیست چون شمع، اشکم می چکد از بیم هجران دل، کعبه هم باشد سر پرواز دارد از هر طوافت تا شکسته بند زندان وقتی دلم را آرزوهای تو بسته ست حتی ترک افتاده از هر گوشه بر جان از...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 3 اردیبهشت 1404 21:47
-
جلد کتاب، بی بازگرد
یکشنبه 31 فروردین 1404 12:30
-
جلد کتاب، بی بازگرد
یکشنبه 31 فروردین 1404 12:29
-
جلد کتاب، بی بازگرد
یکشنبه 31 فروردین 1404 12:21
-
مجوز کتاب، اصلاحیه
یکشنبه 31 فروردین 1404 12:21
-
مجوز کتاب، اصلاحیه
یکشنبه 31 فروردین 1404 12:16
-
تحلیل با هوش مصنوعی
جمعه 1 فروردین 1404 22:22
ماه مهر و یاد آن حال و هوای مدرسه دست در دست هم اما بغض ها توی خودم پنجره باز است و باران می زند اینجا هنوز پرده ها را باد می زد، بی هوا، عاشق شدم باید این راه دراز بی کسی را طی کنم عاقبت در زیر اندوهی پر از تنهایی ام... بی جهت داری تقلا می کنی در رفتنم صبر کن تا گم شوم در روز بی فردایی ام گفته بودی هیچ راهی نیست جز...
-
تحلیل با هوش مصنوعی
جمعه 1 فروردین 1404 22:02
من در اتاق خالی ای از گوشه و دیوارها یک قاب خاک آلود را دستی کشیدم بارها قدری هوای گریه دارم، باز می خواهم تو را بر دشت بی باران تو ابری چکیدم بارها تنها اگر هم می شوی، با خاطراتم سر بکن من هم شمال ِ چای را با یاد تو دم می کنم افسانه ی دلواپسی، بی تو برای عشق بود دارم تمام کوچه را با عطر تو نم می کنم من در خیالات خودم...
-
تحلیل با هوش مصنوعی
جمعه 1 فروردین 1404 21:48
عشق چون قلاده ای بر گردنم آویخته... تا کجاها می کشد من را به دنبال خودت گوشه ی چشمی بکن، با حرفهای کیمیات خوب کن من را از این پس با دل و حال خودت من میانِ خاطراتت گریه می کردم ولی توی طوفان دلت از من کسی پیدا نبود قبل تو هر کس که می دیدم، خیالی پوچ بود بعد تو هم هیچ کس در خاطرم زیبا نبود شور و حال زندگی در عمق چشمانت...
-
تحلیل با هوش مصنوعی
چهارشنبه 29 اسفند 1403 09:18
دوباره عشق را در من جهنم کن مرا هم مبتلای بوسه نم نم کن هوای آن غروب ِ سرد پیچیده برایم چای با عطر تنت دم کن بزن باران، بزن باران، بزن باران کمی از بغض این شبهایمان کم کن پس از عمری ندیدن ها و رفتن ها... مرا ای یار شیرینم، صدایم کن پس از آن هم، به رسم بچگی هایت، به رسم دل، خیال دوست دارم کن! که آب از سر گذشت و عشق...
-
تحلیل با هوش مصنوعی
دوشنبه 20 اسفند 1403 14:18
برقص در بغل دشتهای خاطره ام که باد می شود از هر چه ساز شرمنده در این بیت شعر، "باد" نمادی است و به معنای واقعی باد نیست. شرمندگی باد از "هر چه ساز" بیانگر تضاد بین شادی و سرزندگی (که با "ساز" و رقص نشان داده میشود) و حس دلتنگی، سکوت و شاید اندوهی است که در پس این شادی نهفته است. چند...
-
تحلیل با هوش مصنوعی
جمعه 17 اسفند 1403 12:06
زن شرور درونم که اهل بخشش نیست به خود فریبی عشقت، مدام عادت کن این بیت به بیانِ یک **تناقض درونی** و **کشمکش با خود** میپردازد که با زبانی استعاری و عمیق مطرح شده است. **معنای مصراعها بهصورت جداگانه:** ۱. **«زن شرور درونم که اهل بخشش نیست»** - **زن شرور درونم:** نمادی از یک **نفس سرکش**، **منِ انتقادگر**، یا **جنبههای...
-
تحلیل با هوش مصنوعی
جمعه 17 اسفند 1403 12:03
در این نیاز به باران، که عشق، خشکیده ست به خوابِ سرخ غزل پارههام، عادت کن **شرح بیت:** این بیت تصویری از خشکی عشق و نیاز به بارانی رهاییبخش را ترسیم میکند و در مقابل، از پذیرش درد و هنر به عنوان پناهگاه یاد میکند. **تجزیهٔ معنایی:** ۱. **"در این نیاز به باران، که عشق، خشکیده ست"** - **"نیاز به...
-
تحلیل با هوش مصنوعی
شنبه 11 اسفند 1403 14:38
غمزه ای ناز کشیدی به میان و دل من، از بهای دل ِ نفروخته ات می فهمد آرزو حاجی خانی معنی بیت این است که تو (معشوق) با ناز و غمزه و عشوه، دلی از من (شاعر) بردی، اما خودت دلت را (یعنی عشق و احساسات عمیق خودت را) به کسی ندادهای و همچنان دست نخورده نگه داشتهای. دل من (دل شاعر) این موضوع را فهمیده است؛ یعنی فهمیده که تو با...
-
تحلیل با هوش مصنوعی
جمعه 10 اسفند 1403 18:14
دل به کوی ت زده و تا به سحر می گردم خسته از هر غم اما و اگر می گردم باز با هر ضربان شب تنهایی هام توی آغوش تو دنبال خطر می گردم مثل یک زهر که در لحظه ی آخر شهد است تشنه ی عشق تو، اما لب تر می گردم ای که دیوانگی ات عمر مرا پایان داد باز با حس تو دارم به تو بر می گردم دل ندارم که خودم ریشه ی عشقت بزنم در نگاه تو، پی...
-
تحلیل با هوش مصنوعی
پنجشنبه 9 اسفند 1403 18:23
عشق آن نیست که همرنگ جماعت باشد هر چه خوبی و بدی کرده به منت باشد هیچ از حرف دلم پیش بد اندیش نزن چوب ِ افشاگری از عشق، حماقت باشد چند سال است که با گریه هم آغوش شدیم یاد آن بوسه ی آخر به سلامت باشد هر چه خواهی بکنی یا نکنی حرفی نیست دل اگر هم شده رسوای تو، عزت باشد بین ما مهر و محبت، به قدح شیرین است آرزوی دل من، با...
-
تحلیل با هوش مصنوعی
پنجشنبه 9 اسفند 1403 18:20
عشق آن نیست که همرنگ جماعت باشد هر چه خوبی و بدی کرده به منت باشد هیچ از حرف دلم پیش بد اندیش نزن چوب ِ افشاگری از عشق، حماقت باشد چند سال است که با گریه هم آغوش شدیم یاد آن بوسه ی آخر به سلامت باشد هر چه خواهی بکنی یا نکنی حرفی نیست دل اگر هم شده رسوای تو، عزت باشد بین ما مهر و محبت، به قدح شیرین است آرزوی دل من، با...
-
تحلیل با هوش مصنوعی
جمعه 3 اسفند 1403 13:20
قسم به پودر شدن، روی هر پک سیگار به مسخ و تسخیرم با نفوس بی پندار به خواب خشدارم در گلوی سردرگم نفس نفس زده عطرت تمام شب انگار قسم به زیبایی مثل بوسه ای بر لب گذشتن از احساس و خطای ناهنجار به هر چه زیبایی از نژاد تو رویید به نطفه ی اشکم در ملامت و هشدار تمام ساحت ِ قلبم شکسته از عادت شکسته احساسم در جسارت اشعار سراب...
-
تحلیل با هوش مصنوعی
جمعه 3 اسفند 1403 13:13
قسم به پودر شدن، روی هر پک سیگار به مسخ و تسخیرم با نفوس بی پندار به خواب خشدارم در گلوی سردرگم نفس نفس زده عطرت تمام شب انگار قسم به زیبایی مثل بوسه ای بر لب گذشتن از احساس و خطای ناهنجار به هر چه زیبایی از نژاد تو رویید به نطفه ی اشکم در ملامت و هشدار تمام ساحت ِ قلبم شکسته از عادت شکسته احساسم در جسارت اشعار سراب...
-
تحلیل با هوش مصنوعی
پنجشنبه 2 اسفند 1403 11:51
در این زمان که به حوا، خیانت محض است برای سجده به آدم، دل پرستش نیست کلاغ مزرعه امشب دوباره بیدار است... بخواب توی خیالم که حال رویش نیست به باغ می رسم از تو، به رودخانه و ابر که باز گریه بریزم به بوته های تنم... نخواه بی تو بمیرم، بهار تازه ی من! که رودخانه تو هستی که عشق واره منم... به جان یوسف در چاه مانده ات ای...
-
تحلیل با هوش مصنوعی
چهارشنبه 1 اسفند 1403 13:27
پرانده از سر پلکت، دوباره خواب تو را کسی که برده دلت را، درون رویایت دوباره سادگی زن، و عشق ریزی شب دوباره قصه ی تلخ و غریب لیلایت به رسم قلب شکسته، به عشق می سوزی زنی که برده دلت را، هنوز عاشق توست هنوز می وزی از بین عطر موهایم دل نجیب و شکسته چقدر لایق توست خزان نیامده تا تو جدا شوی از من فرو بریزی از این شاخه های...
-
تحلیل با هوش مصنوعی
دوشنبه 29 بهمن 1403 13:36
دارد به آغوشم هوایی می شود باران شاید پرستو از سفرهای تنت برگشت... شاید خیالت را به حسّم می بری هر بار مثل مه سکر آورِ زیبایی ات بر دشت... ــ شاید گل بی ریشه ی تنهایی ات باشم... قطعا کسی که دوست داری برده از یادت یا نه...هنوز آن مرد ترکیبی هوس دارد باران بگیرد روی احساس تو از عادت ــ اینکه دگردیسیِ یک زن دود سیگار است...
-
تحلیل با هوش مصنوعی
دوشنبه 29 بهمن 1403 11:08
«بعد از تو» هرگز لحظه ی خوبی نبوده دارم کنارت می زنم از منزوی هات زنجانِ شبهای تورا ازیاد بردم بیرون بیا ازآن همه احساس زیبات دارم کنارت می زنم از این همه درد «ای کاش می شد» را نگو که خسته هستم در بغض تو یک زن شبیه هرکسی نیست کاری ندارم با تو و از هیچ مستم در کوچه ای که می رود آرااااااااااام از تو آینده ای بودم پر از...
-
تحلیل با هوش مصنوعی
دوشنبه 29 بهمن 1403 10:53
بر چشم من ترانه شو بر خواب گرم و خستگی م بگذار تا بخوانمت با لحن دل شکستگی م من شهر خلوت ِ تو و تو جاده های بی عبور بگذار تا به هم رسد دیدارهای سوت و کور در من هوای تازه نیست باران زده به حال من پاییزهای خاطره می ریزد از خیال من مثل گذشته ها که باز حال دلت وخیم نیست درگیر هر کسی که هست درگیر بی کسی م نیست آنکس که از...
-
تحلیل با هوش مصنوعی
دوشنبه 29 بهمن 1403 10:49
بر چشم من ترانه شو بر خواب گرم و خستگی م بگذار تا بخوانمت با لحن دل شکستگی م من شهر خلوت ِ تو و تو جاده های بی عبور بگذار تا به هم رسد دیدارهای سوت و کور در من هوای تازه نیست باران زده به حال من پاییزهای خاطره می ریزد از خیال من مثل گذشته ها که باز حال دلت وخیم نیست درگیر هر کسی که هست درگیر بی کسی م نیست آنکس که از...
-
تحلیل با هوش مصنوعی
دوشنبه 29 بهمن 1403 10:45
از آفتاب یخ زده درابتدای صبح از ریشه های خشک که از سوز مرده بود از تیک تاک ساعت عمری که می رود از من که دل به قصه ی عشقت سپرده بود از تیرماه لعنتی ِ روز رفتنت از نخ به نخ کشیدن سیگارهای درد از اشکهای سوخته بر روی جاده ها از گامهای زخمی آوارگی مرد از بغض های منفجرِ درگلوی شهر از رو سیاهی دلم، ...از تیرگیِ بخت از آخرین...
-
تحلیل با هوش مصنوعی
دوشنبه 29 بهمن 1403 10:39
بی رحمی ات را دوست دارم، آهوی وحشی! من هم اگر پایش بیافتد، خوب نامردم!! باید همان شب که به جنگلهات باران زد با نرگس مستم، شکارت -کاش- می کردم از این همه احساس من چیزی نمی فهمی؟ دیوانگی کن تا بفهمی درد یعنی چه! در آرزوی بودنت، هر روز جان کندن... بی تو، هوای بوسه های سرد یعنی چه ساز غرورت را بزن سنگین تر، ای عشق! حتی از...