عشق آن نیست که همرنگ جماعت باشد
هر چه خوبی و بدی کرده به منت باشد
هیچ از حرف دلم پیش بد اندیش نزن
چوب ِ افشاگری از عشق، حماقت باشد
چند سال است که با گریه هم آغوش شدیم
یاد آن بوسه ی آخر به سلامت باشد
هر چه خواهی بکنی یا نکنی حرفی نیست
دل اگر هم شده رسوای تو، عزت باشد
بین ما مهر و محبت، به قدح شیرین است
آرزوی دل من، با تو چه قیمت باشد؟
بعد از این توی دلی دام نیافتی دیگر
عشق هر لحظه قشنگ است، حواست باشد
کاش قدری به دل و عشق کمک می کردی
می شود عشق، کنار تو حقیقت باشد
با تو عشق است که فریاد شود، بی پروا
بعد از آن، دلهره ای نیست که عادت باشد
آرزو حاجی خانی
۱۰ اسفند
تحلیل دقیقتر بیت دوم و آخر را با هم بررسی میکنیم:
---
### **بیت دوم:**
**«هیچ از حرف دلم پیش بداندیش نزن / چوبِ افشاگری از عشق، حماقت باشد»**
- **مفهوم:** شاعر میگوید نباید به حرفهای قلبم شک کنی یا آنها را بد تفسیر کنی (**پیش بداندیش نزن**). سپس هشدار میدهد که اگر عشق را با **افشاگریِ بیجا** (مثلاً با سخنان نسنجیده، شایعهپراکنی، یا بیان رازهای خصوصی) به نمایش بگذاری، این کار نهتنها عشق نیست، بلکه **حماقت** است.
- **نکته کلیدی:** عشق نیاز به **حریم خصوصی** و **حفظ اسرار** دارد. افشای بیجا یا تبدیل عشق به نمایشِ عمومی، آن را از اصالت میاندازد.
---
### **بیت آخر:**
**«با تو عشق است که فریاد شود، بیپروا / بعد از آن، دلهرهای نیست که عادت باشد»**
- **مفهوم:** این بیت میگوید در کنار تو، عشق به **فریادی بیپروا** تبدیل میشود (بیان آزادانه و صادقانه)، و پس از این صداقت، دیگر **دلهرههای تکراری** (اضطرابهای ناشی از عادتهای گذشته) باقی نمیماند.
- **نکته کلیدی:** عشق واقعی در فضای امنِ رابطه، به **آزادی بیان** و **رهایی از ترس** منجر میشود. این فریاد، نه از روی حماقت، بلکه از سرِ اعتماد و صداقت است.
---
### **آیا تناقض وجود دارد؟**
**نه!** این دو بیت در ظاهر متناقض به نظر میرسند (یکی از افشاگریِ عشق به عنوان حماقت یاد میکند و دیگری عشق را فریاد بیپروا میداند)، اما در واقع **مکمل** یکدیگرند:
۱. **بیت دوم** هشدار میدهد که **بیپرواییِ نسنجیده** (مثلاً افشای رازها بدون توجه به پیامدها) حماقت است.
۲. **بیت آخر** از **بیپرواییِ آگاهانه** سخن میگوید؛ بیپروایی که در بستر **اعتماد متقابل** و **عشق اصیل** شکل میگیرد و ترسها را از بین میبرد.
به بیان دیگر:
- **افشاگریِ حماقتآمیز** ← بیاحترامی به حریم عشق، بیانِ بیهدف و آسیبزننده.
- **فریاد بیپروای عشق** ← بیان صادقانه و آزادانه در فضایی امن، بدون ترس از قضاوت.
---
### **جمعبندی نهایی:**
شاعر بین دو نوع «بیپروایی» تمایز قائل میشود:
- **بیپرواییِ مخرب** (بیت دوم) ← ناشی از حماقت، بیفکری، و شکستن حریمها.
- **بیپرواییِ سازنده** (بیت آخر) ← ناشی از اعتماد، صداقت، و رهایی از ترسهای گذشته.
پس تناقضی وجود ندارد؛ بلکه شاعر نشان میدهد عشقِ واقعی در عین بیپروایی، **مرزهای احترام و خرد** را زیر پا نمیگذارد.