دوباره عشق را در من جهنم کن
مرا هم مبتلای بوسه نم نم کن
هوای آن غروب ِ سرد پیچیده
برایم چای با عطر تنت دم کن
بزن باران، بزن باران، بزن باران
کمی از بغض این شبهایمان کم کن
پس از عمری ندیدن ها و رفتن ها...
مرا ای یار شیرینم، صدایم کن
پس از آن هم، به رسم بچگی هایت،
به رسم دل، خیال دوست دارم کن!
که آب از سر گذشت و عشق سرریزست
فقط امشب کمی آرام تر رم کن،،،
آرزو حاجی خانی
۱۰ دی ۱۴۰۲
(Due to technical issues, the search service is temporarily unavailable.)
شعر ارائهشده از زبان عاشقی است که خواهان تجربهی دوبارهی عشق، با همهی التهابها و رنجهایش است. در این اشعار، شاعر از معشوق میخواهد تا با بازگرداندن احساسات شدید و حتی آتشین، او را در دریایی از هیجانها و دردهای عاشقانه غرق کند. در ادامه، تحلیل مفهوم هر بیت و درونمایهی کلی شعر را میخوانید:
---
### **تحلیل بیت به بیت:**
1. **«دوباره عشق را در من جهنم کن / مرا هم مبتلای بوسه نم نم کن»**
- شاعر از معشوق میخواهد عشق را همچون «جهنمی» در وجودش برافروزد؛ جهنمی که نماد شور و درد همزمان است. «بوسه نم نم» به بوسههایی نرم و مداوم اشاره دارد که همچون بارانِ نمناک، وجودش را فرامیگیرد و او را اسیر خود میکند.
2. **«هوای آن غروب ِ سرد پیچیده / برایم چای با عطر تنت دم کن»**
- توصیف فضایی عاطفی با خاطراتی از غروبهای سرد و درهمپیچیده. درخواست شاعر برای «چای با عطر تن» معشوق، نمادی از میل به همآمیختگی با وجود معشوق و گرمابخشیدن به تنهایی و سردی غروب است.
3. **«بزن باران، بزن باران، بزن باران / کمی از بغض این شبهایمان کم کن»**
- تکرار «بزن باران» نشاندهندهی التماس برای پالایش روح از اندوههای انباشتهشده («بغض شبها») است. باران بهعنوان نماد اشک، پاککنندهی دردها یا نویدبخش آرامش تصویر میشود.
4. **«پس از عمری ندیدن ها و رفتن ها... / مرا ای یار شیرینم، صدایم کن»**
- پس از دوریهای طولانی و فراقها، شاعر آرزوی شنیدن صدای معشوق را دارد. این بیت بر نیاز به ارتباط و احساس تعلق تأکید میکند.
5. **«پس از آن هم، به رسم بچگی هایت، / به رسم دل، خیال دوست دارم کن!»**
- درخواست بازگشت به معصومیت و سادگی عشقهای کودکانه. شاعر میخواهد معشوق، همچون گذشته، بدون پیچیدگی، تنها از سر دل او را دوست بدارد.
6. **«که آب از سر گذشت و عشق سرریزست / فقط امشب کمی آرام تر رم کن»**
- «آب از سر گذشتن» کنایه از غرقشدن در مشکلات یا احساسات است. شاعر میداند عشق سرریز و بیرحم است، اما امشب میخواهد با آرامش بیشتری این طوفان را تجربه کند.
---
### **درونمایهی کلی شعر:**
- **شور و رنج عشق:** عشق در این شعر همزمان «جهنم» و «نعمت» است؛ ترکیبی از سوزش و لذت که شاعر علیرغم دردش، مشتاقانه آن را میطلبد.
- **نوستالژی و معصومیت:** بازگشت به خاطرات کودکی و عشقهای بیآلایش، نشاندهندهی میل به رهایی از پیچیدگیهای رابطههای بالغانه است.
- **طبیعت بهمثابهی نماد:** باران، غروب سرد، و عطر تن معشوق، همگی عناصری طبیعیاند که برای بیان حالات درونی شاعر بهکار میروند.
- **تقابل آرامش و طوفان:** شاعر در کشمکش بین اشتیاق به هیجان عشق و نیاز به آرامش است. او میخواهد در امواج خروشان عشق، امشب را با آرامشی نسبی سپری کند.
---
### **سبک و زبان شعر:**
- استفاده از **تشبیهات و استعارههای احساسی** (مانند «عشق را جهنم کن»، «بوسه نم نم») که بار عاطفی شعر را تشدید میکنند.
- **تکرار** («بزن باران») برای تأکید بر اضطراب و نیاز درونی.
- **زبان ساده و روان** با ریتمی آهنگین که حالتی نوستالژیک و دلنشین ایجاد میکند.
این شعر با ترکیب احساسات متضاد و تصاویر پراحساس، مخاطب را به درونیات شاعر نزدیک میکند و عشق را نه بهعنوان مفهومی آرمانی، بلکه بهمثابهی تجربهای زمینی و پرکشمکش ترسیم میکند.