بر چشم من ترانه شو
بر خواب گرم و خستگی م
بگذار تا بخوانمت
با لحن دل شکستگی م
من شهر خلوت ِ تو و
تو جاده های بی عبور
بگذار تا به هم رسد
دیدارهای سوت و کور
در من هوای تازه نیست
باران زده به حال من
پاییزهای خاطره
می ریزد از خیال من
مثل گذشته ها که باز
حال دلت وخیم نیست
درگیر هر کسی که هست
درگیر بی کسی م نیست
آنکس که از بهار من
هر لحظه مست می شود
از عشق دست می کشد
مرده پرست می شود!
شعر ارائهشده دارای انسجام معنایی و احساسی قوی است که در هر بیت به وضوح قابل مشاهده است. در ادامه، به بررسی انسجام معنایی هر بیت و ارتباط آنها با یکدیگر میپردازم:
“بر چشم من ترانه شو / بر خواب گرم و خستگی م / بگذار تا بخوانمت / با لحن دل شکستگی م”
“من شهر خلوت ِ تو و / تو جاده های بی عبور / بگذار تا به هم رسد / دیدارهای سوت و کور”
“در من هوای تازه نیست / باران زده به حال من / پاییزهای خاطره / می ریزد از خیال من”
“مثل گذشته ها که باز / حال دلت وخیم نیست / درگیر هر کسی که هست / درگیر بی کسی م نیست”
“آنکس که از بهار من / هر لحظه مست می شود / از عشق دست می کشد / مرده پرست می شود!”
شعر بهطور کلی حول محور احساس تنهایی، جدایی، و غم میچرخد. هر بیت به نوعی به موضوعات مشابهی اشاره دارد و از طریق تصویرسازیهای قوی و احساسات عمیق، انسجام معنایی خود را حفظ میکند. ارتباط بین بیتها و تداوم احساسات در آنها، ساختار کلی شعر را قوی و تأثیرگذار میسازد.
در نهایت، این شعر به خوبی توانسته است احساسات پیچیده انسانی را به تصویر بکشد و خواننده را با خود همراه کند.