در این نیاز به باران، که عشق، خشکیده ست
به خوابِ سرخ غزل پارههام، عادت کن
**شرح بیت:**
این بیت تصویری از خشکی عشق و نیاز به بارانی رهاییبخش را ترسیم میکند و در مقابل، از پذیرش درد و هنر به عنوان پناهگاه یاد میکند.
**تجزیهٔ معنایی:**
۱. **"در این نیاز به باران، که عشق، خشکیده ست"**
- **"نیاز به باران"**: نماد تشنگی روح برای طراوت، حیاتِ دوباره، یا اشکهایی که میتواند عشق مرده را زنده کند. باران بهعنوان نیرویی نجاتبخش، اما غایب، تصویر میشود.
- **"عشق خشکیده"**: اشاره به مرگ احساسات، بیآبی رابطهها، یا خاموشی شورِ درونی است. خشکی، بیحرکتی و بیثمری را تداعی میکند.
۲. **"به خوابِ سرخ غزل پارههام، عادت کن"**
- **"خواب سرخ"**: رنگ سرخ میتواند نماد خون (درد)، آتش (شور باقیمانده)، یا گلهای پژمرده (عشق ناکام) باشد. "خواب" در اینجا ممکن است به معنای رویاهای آشفته، تسلیمشدن به کابوس، یا حتی مرگِ آرامش باشد.
- **"غزل پارههام"**: اشاره به اشعار ناتمام یا زخمهایی است که در قالب غزل بیان میشوند. "پاره" شدن غزل میتواند نشاندهندهٔ ازهمگسیختگی ذهن شاعر یا شکست در بیان کامل احساسات باشد.
- **"عادت کن"**: فراخوانی برای سازگاری با این ویرانی است؛ پذیرفتن این که نجات در آغوشکشیدنِ همین دردها و تبدیل آنها به هنر است.
**درونمایهٔ کلی:**
شاعر از فقدان عشق (به عنوان نیروی حیاتبخش) میگوید و در جهانی که بارانِ نجاتدهنده غایب است، تنها پناه را در آمیختن با دردهایش مییابد. "خواب سرخ" و "غزل پارهها" نشان میدهند که هنر و رویاهای آشفته، آخرین سنگرهای مقاومت در برابر بیمعنایی هستند. این بیت، تنهایی انسان در مواجهه با خشکی عاطفی و چارهجویی او در آفرینشِ هنری را روایت میکند.