تحلیل با هوش مصنوعی

بیت اول شما:


> ساییدنِ دریا به ساحل، دیدنی بود  

> هر حالی از لبهای مستت چیدنی بود


### تحلیل بیت اول:


**مفهوم:**

- **ساییدن دریا به ساحل:** این تصویر به خوبی حرکت و تعامل دو عنصر طبیعی را توصیف می‌کند که نمایانگر اثرگذاری و نزدیکی عشق است. دریا به عنوان نمادی از عمق و وسعت عشق و ساحل به عنوان نقطه‌ای که عشق به آن می‌رسد و به نوعی مهار می‌شود، می‌تواند تصویر زیبایی از عشق را خلق کند.

- **حالی از لب‌های مستت:** این بخش به حالت‌های مفرح و سرمستی معشوق اشاره می‌کند. لب‌های معشوقْ حاوی حالتی از زیبایی و جذابیت است که شاعر به شکلی اساسی و عمیق آن را می‌چیند و به ثبت می‌رساند.


**فضا:**

- فضای این بیت پر از زیبایی و شگفتی است. تصویر دریا و ساحل یک حس رمانتیک را به وجود می‌آورد که گویای لبخند و مستی عشق است. این احساسات با خوبی و لطافت بیان شده‌اند و خواننده را به دنیای شاعرانه‌ی عشق دعوت می‌کنند.


### نحوه‌ی پیوستگی:

این بیت به خوبی آغاز یک شعر عاشقانه است که می‌تواند فضای عاطفی را برای ابیات بعدی شما فراهم آورد. نوعی رمانتیک بودن و تصاویری طبیعی که در این بیت وجود دارد، می‌تواند مقدمه‌ای مناسب برای بحث‌های عمیق‌تری درباره عشق و رابطه عاطفی باشد.


### نتیجه‌گیری:

بیت اول، با تصاویری زیبا و معنادار، اثری تأثیرگذار و جذاب به تصویر می‌کشد. بنابراین، به نظر می‌رسد این بیت به عنوان شروع یک شعر عاشقانه بسیار خوب است و می‌تواند مخاطب را جذب و درگیر کند. اگر تمایل دارید ادامه ابیات را بررسی کنیم یا تأثیرات آن‌ها را با هم تحلیل کنیم، خوشحال می‌شوم که کمک کنم!

تحلیل با هوش مصنوعی



دریا شده، بهانه ی دوران عشق مان

دل بی قراری و شب و طوفان عشق مان


تا فاصله به همت ابری، کبود شد

از راه می رسد شب باران عشق مان


افتاده رد سرخیِ لبهام، بر لبت

لبریز بوسه های تو، عریان عشق مان


دیگر گریزی از نی و سوز و خیال نیست

به دشت می روم پی ِ چوپان عشق مان


دیگر زنی رسیده به زلزال قصه ی

مردی میان آیه ی جبران عشق مان


هر صحنه های زندگی ات، سمفونیِ باد

انگشتهای تو سر ِ میزان عشق مان


در این اتاق بسته و بی آرزو فقط،

من مانده ام به پای تو، پایان عشق مان




شعری که ارسال کردید بسیار زیبا و پراحساس است و از عناصر طبیعت و نمادهای عاشقانه به خوبی استفاده کرده‌اید. در این شعر، **زلزال** به عنوان نمادی از تحول بزرگ در داستان عشق به کار رفته است و به نظر می‌رسد که این واژه به خوبی با فضای کلی شعر هماهنگ است. حالا به تحلیل کلی شعر و جایگاه **زلزال** در آن می‌پردازیم:


---


### تحلیل کلی شعر:

شعر شما از چند بخش اصلی تشکیل شده است:


۱. **طبیعت و عشق:**  

   - از عناصر طبیعت مانند دریا، طوفان، ابر، باران، دشت و چوپان استفاده کرده‌اید که همگی نمادهایی از احساسات عمیق و پرشور هستند.  

   - این عناصر به خوبی فضای عاشقانه و پرتلاطم شعر را ایجاد می‌کنند.


۲. **تحول و تغییر:**  

   - **زلزال** به عنوان نقطه‌ی اوج تحول در داستان عشق به کار رفته است. این واژه نشان‌دهنده‌ی یک تغییر بزرگ و غیرقابل بازگشت است.  

   - **آیه‌ی جبران** نیز به تلاش برای ترمیم یا بازسازی عشق اشاره دارد.


۳. **موسیقی و هماهنگی:**  

   - استفاده از **سمفونی باد** و **میزان عشق** نشان‌دهنده‌ی هماهنگی و نظم در عشق است.  

   - این تصاویر به شعر حس موسیقایی و ریتمیک می‌دهند.


۴. **پایان عشق:**  

   - در آخرین بیت، شعر به فضایی غم‌انگیز و پایان‌یافته می‌رسد، جایی که شاعر تنها مانده و به پایان عشق فکر می‌کند.


---


### جایگاه **زلزال** در شعر:

**زلزال** در این شعر به عنوان نمادی از تحول بزرگ در داستان عشق به کار رفته است. این واژه به خوبی با فضای کلی شعر هماهنگ است، زیرا:


- **تلاطم و تغییر:** زلزال نشان‌دهنده‌ی یک تغییر بزرگ و غیرقابل پیش‌بینی است که همه‌چیز را زیر و رو می‌کند. این مفهوم با فضای پرتلاطم و پراحساس شعر شما همخوانی دارد.  

- **نقطه‌ی اوج:** زلزال به عنوان نقطه‌ی اوج داستان عشق به کار رفته است، جایی که همه‌چیز تغییر می‌کند و رابطه به مرحله‌ی جدیدی وارد می‌شود.


---


### آیا **زلزال** نامفهوم است؟

برای برخی خوانندگان، **زلزال** ممکن است کمی نامأنوس یا پیچیده به نظر برسد، اما این واژه به خوبی با فضای شعر شما هماهنگ است و به عمق و زیبایی شعر اضافه می‌کند. اگر هدف شما ایجاد تأمل و تفکر در خواننده است، این واژه انتخاب خوبی است. اما اگر می‌خواهید شعر برای همه‌ی خوانندگان به راحتی قابل درک باشد، می‌توانید از واژه‌های ساده‌تر مانند **تحول** یا **دگرگونی** استفاده کنید.


---


### پیشنهاد نهایی:

اگر احساس می‌کنید **زلزال** به زیبایی شعر شما اضافه می‌کند و خواننده را به تأمل وامیدارد، آن را حفظ کنید. اما اگر می‌خواهید شعر برای همه‌ی خوانندگان به راحتی قابل درک باشد، می‌توانید آن را به این صورت تغییر دهید:  

"دیگر زنی رسیده به تحول قصه‌ی"  

یا  

"دیگر زنی رسیده به دگرگونی قصه‌ی"


---


### جمع‌بندی:

شعر شما بسیار زیبا و پراحساس است و **زلزال** به خوبی با فضای کلی آن هماهنگ است. اگر هدف شما ایجاد تأمل و تفکر در خواننده است، این واژه انتخاب خوبی است. اما اگر می‌خواهید شعر برای همه‌ی خوانندگان به راحتی قابل درک باشد، می‌توانید از واژه‌های ساده‌تر استفاده کنید. در هر صورت، شعر شما تأثیرگذار و زیباست.

تحلیل با هوش مصنوعی

وای اگر عشق تو ابراز شود، دنیا را

توی چشمان تو الله احد، خوب کنم




این بیت شعر از آهنگ «وای اگر» اثر عرفان طهماسبی است که توسط محمد سلطانی ترانه‌سرایی شده است. این شعر به زیبایی احساسات عاشقانه و عمیق را بیان می‌کند. در ادامه به معنی و تفسیر این بیت می‌پردازیم:


### معنی بیت:

- **وای اگر عشق تو ابراز شود، دنیا را**:  

  این جمله بیانگر این است که اگر عشق تو (معشوق) آشکار شود، دنیا را تحت تأثیر قرار خواهد داد. عشق به قدری قدرتمند است که می‌تواند جهان را دگرگون کند.  

  **توی چشمان تو الله احد، خوب کنم**:  

  این بخش اشاره به این دارد که در چشمان معشوق، نشانه‌هایی از خداوند یکتا (الله احد) دیده می‌شود. گوینده می‌گوید که در نگاه معشوق، حضور خدا را احساس می‌کند و این حضور او را به خوبی و آرامش می‌رساند.


### تفسیر:

این بیت نشان‌دهنده عشقی است که نه تنها زمینی و مادی نیست، بلکه به عشق الهی و معنوی نیز گره خورده است. گوینده در چشمان معشوق، نشانه‌هایی از خداوند را می‌بیند و این عشق او را به سمت خوبی و کمال سوق می‌دهد. این ترکیب عشق زمینی و الهی، یکی از مضامین رایج در شعر عرفانی و عاشقانه فارسی است.


### آرایه‌های ادبی:

1. **تشبیه**: چشمان معشوق به نشانه‌های خداوند تشبیه شده است.

2. **کنایه**: «دنیا را خوب کنم» کنایه از تأثیر عمیق عشق بر جهان است.

3. **ایهام**: «الله احد» هم اشاره به خداوند دارد و هم می‌تواند به وحدانیت و یگانگی عشق اشاره کند.


این بیت به زیبایی نشان می‌دهد که عشق می‌تواند جهان‌بینی انسان را تغییر دهد و او را به سمت خوبی و معنویت سوق دهد.

تحلیل با هوش مصنوعی

اینو معنی کن، هر بیت رو ایراداشو بگو درست کنم......فکر من در همه شب حل معمای تو است

بنما رخ که دلم واله و شیدای تو است


عاشق هیچم و از من نفسی باقی نیست

رفتن و آمدنم بسته به سودای تو است


می شتابی که از این قصه به خوابم ببری

تا بمیرم دل من محو تمنای تو است


دل در این منظره، آتش زده بر راحت جان

هر چه آید به تماشا همه معنای تو است


گفته بودی که بمان با دلِ این عاشق ِ مست

دل من تا به ابد عاشق و شیدای تو است


آرزو هیچ شد و هیچ ندانست کجاست

هر چه در این غزل آمد همه پیدای تو است




شعر شما بسیار زیباست و احساس عمیق عشق و اشتیاق را به خوبی منتقل می‌کند. در ادامه، به تحلیل و نقد هر بیت می‌پردازم و نکاتی را برای بهبود پیشنهاد می‌کنم:


### 1. **فکر من در همه شب حل معمای تو است**

**بنما رخ که دلم واله و شیدای تو است**


- **تفسیر:** در این بیت، شاعر می‌گوید که شب را به فکر کردن به معماهای عشق (و شاید معماهای شخصیت محبوب) سپری می‌کند و از معشوق می‌خواهد تا رخسار خود را نشان دهد.

- **نقد:** بیت از نظر معنا خوب است، اما به خاطر تکرار "تو" در مصراع دوم، می‌توان نوعی تنوع بیشتری ایجاد کرد. مثلاً به جای "هر چه بسازم" از اصطلاحاتی دیگر برای توصیف معشوق استفاده کنید.


### 2. **عاشق هیچم و از من نفسی باقی نیست**

**رفتن و آمدنم بسته به سودای تو است**


- **تفسیر:** در اینجا، شاعر بیان می‌کند که عشق او به قدری عمیق است که از خود چیزی ندارد و زندگی‌اش به عشق و آرزوی معشوق وابسته است.

- **نقد:** محتوای این بیت قوی است، اما می‌توانید کمی بر موسیقی و تکرار لغات کار کنید تا حس شعری را تقویت کند.


### 3. **می شتابی که از این قصه به خوابم ببری**

**تا بمیرم دل من محو تمنای تو است**


- **تفسیر:** شاعر از معشوق می‌خواهد که او را به خواب ببرد، به معنای تسکین و فراموشی درد عشق. با این حال، دل او هنوز در تمنای اوست.

- **نقد:** ابهام در زمانی که "می شتابی" ذکر می‌شود ممکن است باعث سردرگمی خواننده شود. شاید به جای "می شتابی" بتوانید از کلمه‌ای دیگر برای تأکید بر سرعت عشق یا حس وابستگی استفاده کنید.


### 4. **دل در این منظره، آتش زده بر راحت جان**

**هر چه آید به تماشا همه معنای تو است**


- **تفسیر:** دل شاعر تشنه‌ی زیبایی و معانی عشق است و هر چیز زیبا را به یاد معشوق می‌اندازد.

- **نقد:** "راحت جان" ممکن است کمی ابهام ایجاد کند. ممکن است واضح‌تر از واژه‌های دیگری برای بیان راحتی یا رنج در عشق استفاده کنید.


### 5. **گفته بودی که بمان با دلِ این عاشق ِ مست**

**دل من تا به ابد عاشق و شیدای تو است**


- **تفسیر:** ذکری از قول معشوق در اینجا نشان‌دهنده‌ی امید شاعر به عشق پایدار است.

- **نقد:** ممکن است به تکرار واژه "عاشق" توجه کنید و کلماتی جدید به جای آن بگنجانید تا تنوع بیشتری ایجاد شود.


### 6. **آرزو هیچ شد و هیچ ندانست کجاست**

**هر چه در این غزل آمد همه پیدای تو است**


- **تفسیر:** این بیت به نوعی بیانگر یأس و ناامیدی در عاشق است و نشان می‌دهد که تمام زیبایی‌ها در غزل به معشوق مربوط می‌شود.

- **نقد:** بازی با واژه "پیدا" ممکن است جالب‌تر شود. می‌توانید نوعی تضاد بین "هیچ" و "پیدا" ایجاد کنید یا از استعاره‌های تازه‌تری در این بخش استفاده کنید.


---


به طور کلی، شعر شما به لحاظ احساسی و لغوی قوی است و به خوبی احساسات عشق و دلتنگی را منتقل می‌کند. با اندکی ویرایش و توجه به تنوع کلمات، می‌توان آن را بهتر و زیباتر کرد. اگر به جزئیات بیشتری نیاز دارید، خوشحال می‌شوم که کمک کنم!

تحلیل با هوش مصنوعی

روز مرگم رها بکن من را، توی قبری که یادگارم بود

من جسد می شدم زمین باشم، تو ولی ابرِ من که باریدی..





عبارت "توی قبری که یادگارم بود" به تصویر کشیدن حالتی از اندوه و جدایی را تداعی می‌کند. در اینجا، می‌توان چند تفسیر از این عبارت داشت:


1. **نشانه‌ای از فقدان**: می‌توان به معنای گسست بین زندگی و مرگ تعبیر کرد. "قبر" به مرگ و چیزی از دست رفته اشاره دارد، و "یادگار" می‌تواند به یک خاطره، عشق یا رابطه‌ای اشاره کند که دیگر وجود ندارد.


2. **احساس تعلق**: این عبارت همچنین می‌تواند نشان‌دهنده این باشد که فرد در یاد و خاطرات خویش، در مکانی نمادین و معنوی به سر می‌برد، جایی که حس تعلق و وابستگی به گذشته را تجربه می‌کند.


3. **تجربه‌ی دردناک**: در نهایت، می‌تواند به نوعی از خودزنی و آسیب رساندن روحی نیز اشاره کند، به‌گونه‌ای که فرد در حسرت و اندوهی عمیق قرار گیرد و بخواهد دوباره به آن جایگاه یا رابطه برگردد.


به طور کلی، این عبارت حس عمیق و دردناکی از جدایی و یادآوری خاطرات را به تصویر می‌کشد. اگر بخواهید می‌توانم بیشتر درباره این موضوع صحبت کنم یا توضیحاتی دیگر ارائه دهم!




این بیت، به زیبایی و با عمق احساسی، موضوعاتی چون مرگ، جدایی و عشق را به تصویر می‌کشد. بیایید به بخش‌های مختلف این بیت بپردازیم:


1. **"روز مرگم رها بکن من را"**: در این بخش، شاعر از معشوق یا شخصی که به او نزدیک است درخواست می‌کند که در روز مرگش او را رها کند. این درخواست می‌تواند نشانه‌ای از حس آزادی و آزاد گذاشتن پاسخ به جدایی و مرگ باشد.


2. **"توی قبری که یادگارم بود"**: اشاره به این موضوع دارد که شخصی در حال حاضر در مکانی است که یادگار او و خاطراتش باقی مانده است. این قبر می‌تواند نماد مرگ واقعی یا مرگ یک رابطه، عشق یا بخشی از زندگی باشد که او اکنون در آن قرار دارد.


3. **"من جسد می شدم زمین باشم"**: در اینجا شاعر به نوعی از هویت خود سخن می‌گوید، به این معنا که او در حال تبدیل شدن به یک جسم بی‌جان یا "جسد" است تا با طبیعت (زمین) یکی شود. این ممکن است به طور نمادین به احساس تسلیم و فراموشی اشاره کند.


4. **"تو ولی ابرِ من که باریدی"**: این مصراع به معشوق نسبت می‌دهد که به مانند ابری است که بر او باریده است. باریدن ابر به معنای تأثیرگذاری، رحمت یا شفقت بر شاعر است. این تصویر به رابطه‌ی عاطفی میان آنها اشاره دارد و نشان‌دهنده‌ی این است که با وجود جدایی و مرگ، معشوق هنوز بر زندگی شاعر تأثیر گذاشته است.


به طور کلی، این بیت احساساتی عمیق از جدایی، مرگ و همچنین تأثیری که عشق و رابطه بر زندگی فرد می‌گذارد را به طور زیبا و تأمل‌برانگیزی بیان می‌کند. شاعر بین مرگ و زندگی، جدایی و وصال، و هویت فردی و جمعی کشمکش می‌کند. این تصویرها حس عمیق از اندوه و دلتنگی را منتقل می‌کند.





تحلیل با هوش مصنوعی

مثل خاری به روی گل کم نیست...مثل تو که حصاری از دردی

مثل من چه؟ که باغی از شوقم، تا به حال از دلم نپرسیدی؟




این بیت بسیار زیبا و هماهنگ با مفهوم کلی شعر است! استفاده از استعاره **"خاری به روی گل"** به خوبی تضاد بین درد و زیبایی را نشان می‌دهد و با تصویر **"حصاری از درد"** برای معشوق و **"باغی از شوق"** برای شاعر، به طور کامل هماهنگ است. این بیت احساسات شاعر را به شکلی عمیق و تأثیرگذار بیان می‌کند.



بله، این تغییر برای مصراع بسیار خوب است! 


**"مثل خاری به روی گُل کم نیست، مثل تو، در حصاری از دردی"**


این نسخه احساس عمیق‌تری از دشواری و درد را منتقل می‌کند و همچنین تداعی‌ای از تضاد بین زیبایی گل و زخم خاری که بر آن نشسته، ایجاد می‌کند. استفاده از "مثل تو، در حصاری از دردی" نیز به روانی و موسیقی شعر کمک می‌کند و به احساس کلی اثر هارمونی بیشتری می‌بخشد.


به طور کلی، با این تغییر، مصراع به لحاظ معنایی و شاعرانه بهتر شده است. اگر سؤال یا نکته دیگری دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


---


### **تحلیل بیت:**

- **"مثل خاری به روی گل کم نیست...مثل تو که حصاری از دردی"**  

  این بخش نشان‌دهنده این است که معشوق مانند خاری است که در میان زیبایی‌های زندگی شاعر (گل) قرار دارد و باعث درد و رنج او شده است. همچنین، معشوق به عنوان "حصاری از درد" توصیف می‌شود که مانع از رسیدن شاعر به آرامش و شادی شده است.


- **"مثل من چه؟ که باغی از شوقم، تا به حال از دلم نپرسیدی؟"**  

  در این بخش، شاعر خود را به عنوان "باغی از شوق" توصیف می‌کند که پر از عشق و امید است، اما معشوق هرگز از احساسات او سوال نکرده یا به آن توجه نکرده است. این سوال نشان‌دهنده حسرت و ناراحتی شاعر از بی‌توجهی معشوق است.


---


### **نتیجه:**

این بیت به خوبی تضاد بین درد و شوق، و همچنین نابرابری در احساسات بین شاعر و معشوق را نشان می‌دهد. اگر این بیت را در شعر خود نگه دارید، قطعاً تأثیر عمیقی بر خواننده خواهد گذاشت. به نظر من، این بیت نیازی به تغییر ندارد و به خوبی نوشته شده است!

تحلیل با هوش مصنوعی

مثل خاری به روی گل کم نیست...مثل تو که حصاری از دردی

مثل من چه؟ که باغی از شوقم، تا به حال از دلم نپرسیدی؟




این بیت بسیار زیبا و هماهنگ با مفهوم کلی شعر است! استفاده از استعاره **"خاری به روی گل"** به خوبی تضاد بین درد و زیبایی را نشان می‌دهد و با تصویر **"حصاری از درد"** برای معشوق و **"باغی از شوق"** برای شاعر، به طور کامل هماهنگ است. این بیت احساسات شاعر را به شکلی عمیق و تأثیرگذار بیان می‌کند.


---


### **تحلیل بیت:**

- **"مثل خاری به روی گل کم نیست...مثل تو که حصاری از دردی"**  

  این بخش نشان‌دهنده این است که معشوق مانند خاری است که در میان زیبایی‌های زندگی شاعر (گل) قرار دارد و باعث درد و رنج او شده است. همچنین، معشوق به عنوان "حصاری از درد" توصیف می‌شود که مانع از رسیدن شاعر به آرامش و شادی شده است.


- **"مثل من چه؟ که باغی از شوقم، تا به حال از دلم نپرسیدی؟"**  

  در این بخش، شاعر خود را به عنوان "باغی از شوق" توصیف می‌کند که پر از عشق و امید است، اما معشوق هرگز از احساسات او سوال نکرده یا به آن توجه نکرده است. این سوال نشان‌دهنده حسرت و ناراحتی شاعر از بی‌توجهی معشوق است.


---


### **نتیجه:**

این بیت به خوبی تضاد بین درد و شوق، و همچنین نابرابری در احساسات بین شاعر و معشوق را نشان می‌دهد. اگر این بیت را در شعر خود نگه دارید، قطعاً تأثیر عمیقی بر خواننده خواهد گذاشت. به نظر من، این بیت نیازی به تغییر ندارد و به خوبی نوشته شده است!

تحلیل با هوش مصنوعی

مثل چوب الک دولک بودی، توی فکرم همیشه چرخیدی
من سرودم تمام قدت را، تو ولی توی عشق ترسیدی

مثل مردی همیشه بازنده، بی جهت جور می شدی با من
در قمار ترانه ای از عشق، بی جهت نیست توی تردیدی

مثل چوب الک دولک کم نیست...مثل تو که حصاری از دردی
مثل من چه؟ که باغی از شوقم، تا به حال از خودت نپرسیدی؟

رفته بودم به حس و حال خودت...آنقَدَر از خودم رها شدم و
ریختم هی به پات جانم را، من همانم که می پرستیدی

خواستی تکه تکه ام کن باز، زیر تیغ تمام نامردی ت
با تو تا هر کجاش می ماندم، عشق را از میانه پاشیدی

پشت هر عشق، چوب خود خواهی ست،توی این سگ _جهنم تقدیر
پا به پایت به صبح بیدارم... پا به پایم به عشق تابیدی؟

اولش عشق چون بهشت ابد...بعد از آن هم جهنمی شده ایم
از دلت هر کسی عزیزت بود، توبه کردی، اگر چه بوسیدی

شهر و فنجان و قهوه ی داغم، لهجه ام هم به تو نمی آمد
گریه کردم که عاشقم باشی، گریه کردم ولی تو خندیدی

روز مرگم رها بکن من را، توی قبری که خاطراتم بود
من جسد می شدم زمین باشم، تو ولی ابرِ من که باریدی..




این شعر با استفاده از استعاره‌ها و تصاویر شاعرانه، احساسات عمیق و پیچیده‌ای را درباره عشق، شکست، و تنهایی بیان می‌کند. در ادامه به تحلیل و معنی هر بیت می‌پردازیم:


---


### **بیت اول:**

**"مثل چوب الک دولک بودی، توی فکرم همیشه چرخیدی"**  

- **چوب الک دولک** به بازی سنتی ایرانی اشاره دارد که در آن یک چوب کوتاه (الک) با چوب بلندتر (دولک) به هوا پرتاب می‌شود. این تصویر نشان‌دهنده بی‌ثباتی و چرخش مداوم است. شاعر از این استعاره استفاده می‌کند تا نشان دهد که معشوق در ذهن او همیشه در حال چرخش و حرکت بوده، اما هیچ‌گاه ثابت و قابل دسترس نبوده است .


**"من سرودم تمام قدت را، تو ولی توی عشق ترسیدی"**  

- شاعر تمام وجودش را برای معشوق فدا کرده، اما معشوق از عشق هراس داشته و نتوانسته به آن پاسخ دهد. این بیت نشان‌دهنده نابرابری در احساسات و ترس معشوق از تعهد است.


---


### **بیت دوم:**

**"مثل مردی همیشه بازنده، بی جهت جور می شدی با من"**  

- شاعر خود را به عنوان فردی بازنده توصیف می‌کند که بی‌جهت با معشوق همراه شده است. این بیت نشان‌دهنده احساس شکست و ناامیدی شاعر است.


**"در قمار ترانه ای از عشق، بی جهت نیست توی تردیدی"**  

- عشق به عنوان یک قمار توصیف می‌شود که در آن معشوق همیشه در تردید بوده و نتوانسته تصمیم قطعی بگیرد. این تردید باعث رنج شاعر شده است.


---


### **بیت سوم:**

**"مثل چوب الک دولک کم نیست...مثل تو که حصاری از دردی"**  

- شاعر دوباره از استعاره چوب الک دولک استفاده می‌کند تا نشان دهد که معشوق مانند این چوب، بی‌ثبات و دردآور بوده است.


**"مثل من چه؟ که باغی از شوقم، تا به حال از خودت نپرسیدی؟"**  

- شاعر خود را به عنوان باغی پر از شوق و عشق توصیف می‌کند، اما معشوق هرگز از احساسات او سوال نکرده یا به آن توجه نکرده است.


---


### **بیت چهارم:**

**"رفته بودم به حس و حال خودت...آنقَدَر از خودم رها شدم و"**  

- شاعر به قدری در احساسات معشوق غرق شده که از خودش فاصله گرفته و هویت خود را از دست داده است.


**"ریختم هی به پات جانم را، من همانم که می پرستیدی"**  

- شاعر تمام وجودش را برای معشوق فدا کرده، اما معشوق او را نادیده گرفته است.


---


### **بیت پنجم:**

**"خواستی تکه تکه ام کن باز، زیر تیغ تمام نامردی ت"**  

- شاعر احساس می‌کند که معشوق قصد داشته او را از هم بپاشاند و با رفتارهای نامردانه‌اش به او آسیب برساند.


**"با تو تا هر کجاش می ماندم، عشق را از میانه پاشیدی"**  

- شاعر حاضر بوده تا هر جایی با معشوق همراه باشد، اما معشوق عشق را نابود کرده است.


---


### **بیت ششم:**

**"پشت هر عشق، چوب خود خواهی ست،توی این سگ _جهنم تقدیر"**  

- شاعر به این نکته اشاره می‌کند که پشت هر عشق، خودخواهی و تقدیر سخت وجود دارد. این بیت نشان‌دهنده تلخی و ناامیدی شاعر از عشق است.


**"پا به پایت به صبح بیدارم... پا به پایم به عشق تابیدی؟"**  

- شاعر از معشوق می‌پرسد که آیا او نیز به اندازه شاعر در عشق پایدار بوده است.


---


### **بیت هفتم:**

**"اولش عشق چون بهشت ابد...بعد از آن هم جهنمی شده ایم"**  

- شاعر به تغییر ماهیت عشق اشاره می‌کند که از بهشت به جهنم تبدیل شده است.


**"از دلت هر کسی عزیزت بود، توبه کردی، اگر چه بوسیدی"**  

- شاعر احساس می‌کند که معشوق به هر کسی علاقه داشته و حتی اگر شاعر را بوسیده، به او وفادار نبوده است.


---


### **بیت هشتم:**

**"شهر و فنجان و قهوه ی داغم، لهجه ام هم به تو نمی آمد"**  

- شاعر به تفاوت‌های فرهنگی و شخصیتی بین خود و معشوق اشاره می‌کند که باعث شده معشوق به او علاقه‌ای نداشته باشد.


**"گریه کردم که عاشقم باشی، گریه کردم ولی تو خندیدی"**  

- شاعر از تلاش‌های بی‌ثمرش برای جلب توجه معشوق می‌گوید، اما معشوق به جای پاسخ مثبت، او را مسخره کرده است.


---


### **بیت نهم:**

**"روز مرگم رها بکن من را، توی قبری که خاطراتم بود"**  

- شاعر از معشوق می‌خواهد که در روز مرگش، او را رها کند و به خاطراتشان بسپارد.


**"من جسد می شدم زمین باشم، تو ولی ابرِ من که باریدی.."**  

- شاعر خود را به عنوان جسدی توصیف می‌کند که به زمین تبدیل شده، اما معشوق مانند ابری است که بر او باریده و او را خیس کرده است. این بیت نشان‌دهنده تأثیر ماندگار معشوق بر زندگی شاعر است.


---


### **جمع‌بندی:**

این شعر به زیبایی احساسات شاعر را درباره عشق نافرجام، شکست، و تنهایی بیان می‌کند. شاعر از استعاره‌هایی مانند چوب الک دولک برای نشان‌دادن بی‌ثباتی و دردناکی عشق استفاده کرده است. معشوق در این شعر به عنوان فردی ترسو، خودخواه، و بی‌تفاوت توصیف می‌شود که نتوانسته به عشق شاعر پاسخ دهد. شاعر نیز با وجود تمام رنج‌ها، هنوز تحت تأثیر معشوق است و نمی‌تواند از او رها شود.






برای اصلاح ایرادات شعر، بهتر است بیت‌ها را به‌صورت جداگانه بررسی کنیم و پیشنهاداتی برای بهبود آنها ارائه دهیم. در ادامه، هر بیت را تحلیل کرده و پیشنهاداتی برای اصلاح آن ارائه می‌کنم:


---


### **بیت اول:**

**"مثل چوب الک دولک بودی، توی فکرم همیشه چرخیدی"**  

- **ایراد:** عبارت "چوب الک دولک" ممکن است برای برخی خوانندگان نامأنوس باشد و نیاز به توضیح دارد.  

- **اصلاح:** می‌توان از استعاره‌ای آشنا‌تر استفاده کرد.  

  **پیشنهاد:**  

  "مثل موجی که در ساحل می‌گرد، توی فکرم همیشه چرخیدی"  


---


### **بیت دوم:**

**"من سرودم تمام قدت را، تو ولی توی عشق ترسیدی"**  

- **ایراد:** عبارت "تمام قدت را" کمی نامفهوم است.  

- **اصلاح:** می‌توان از عبارتی واضح‌تر استفاده کرد.  

  **پیشنهاد:**  

  "من سرودم وجودت را، تو ولی توی عشق ترسیدی"  


---


### **بیت سوم:**

**"مثل مردی همیشه بازنده، بی جهت جور می شدی با من"**  

- **ایراد:** عبارت "بی جهت جور می شدی" نامفهوم است.  

- **اصلاح:** می‌توان از عبارتی روان‌تر استفاده کرد.  

  **پیشنهاد:**  

  "مثل مردی همیشه بازنده، بی‌جهت همراه می‌شدی با من"  


---


### **بیت چهارم:**

**"در قمار ترانه ای از عشق، بی جهت نیست توی تردیدی"**  

- **ایراد:** عبارت "بی جهت نیست توی تردیدی" کمی نامفهوم است.  

- **اصلاح:** می‌توان از عبارتی ساده‌تر استفاده کرد.  

  **پیشنهاد:**  

  "در قمار ترانه‌ای از عشق، تردید تو بی‌دلیل نبود"  


---


### **بیت پنجم:**

**"مثل چوب الک دولک کم نیست...مثل تو که حصاری از دردی"**  

- **ایراد:** تکرار "چوب الک دولک" ممکن است تکراری به نظر برسد.  

- **اصلاح:** می‌توان از استعاره‌ای جدید استفاده کرد.  

  **پیشنهاد:**  

  "مثل شمعی که در باد می‌سوزد، مثل تو که حصاری از دردی"  


---


### **بیت ششم:**

**"مثل من چه؟ که باغی از شوقم، تا به حال از خودت نپرسیدی؟"**  

- **ایراد:** عبارت "تا به حال از خودت نپرسیدی" کمی نامفهوم است.  

- **اصلاح:** می‌توان از عبارتی واضح‌تر استفاده کرد.  

  **پیشنهاد:**  

  "مثل من چه؟ که باغی از شوقم، تا حالا از دلم نپرسیدی؟"  


---


### **بیت هفتم:**

**"رفته بودم به حس و حال خودت...آنقَدَر از خودم رها شدم و"**  

- **ایراد:** عبارت "آنقدر از خودم رها شدم" کمی نامفهوم است.  

- **اصلاح:** می‌توان از عبارتی روان‌تر استفاده کرد.  

  **پیشنهاد:**  

  "رفته بودم به حس و حال خودت، از خودم آنقدر دور شدم"  


---


### **بیت هشتم:**

**"ریختم هی به پات جانم را، من همانم که می پرستیدی"**  

- **ایراد:** عبارت "ریختم هی به پات جانم را" کمی نامفهوم است.  

- **اصلاح:** می‌توان از عبارتی واضح‌تر استفاده کرد.  

  **پیشنهاد:**  

  "دادم جانم را به پایت، من همانم که می‌پرستیدی"  


---


### **بیت نهم:**

**"خواستی تکه تکه ام کن باز، زیر تیغ تمام نامردی ت"**  

- **ایراد:** عبارت "زیر تیغ تمام نامردی ت" کمی نامفهوم است.  

- **اصلاح:** می‌توان از عبارتی ساده‌تر استفاده کرد.  

  **پیشنهاد:**  

  "خواستی تکه تکه‌ام کنی، با تیغ نامردی‌هایت"  


---


### **بیت دهم:**

**"با تو تا هر کجاش می ماندم، عشق را از میانه پاشیدی"**  

- **ایراد:** عبارت "از میانه پاشیدی" کمی نامفهوم است.  

- **اصلاح:** می‌توان از عبارتی واضح‌تر استفاده کرد.  

  **پیشنهاد:**  

  "با تو تا هر کجایش می‌ماندم، عشق را نابود کردی"  


---


### **بیت یازدهم:**

**"پشت هر عشق، چوب خود خواهی ست،توی این سگ _جهنم تقدیر"**  

- **ایراد:** عبارت "توی این سگ _جهنم تقدیر" نامفهوم و نامناسب است.  

- **اصلاح:** می‌توان از عبارتی مناسب‌تر استفاده کرد.  

  **پیشنهاد:**  

  "پشت هر عشق، خودخواهی‌ست، در این جهنمِ بی‌تقدیر"  


---


### **بیت دوازدهم:**

**"پا به پایت به صبح بیدارم... پا به پایم به عشق تابیدی؟"**  

- **ایراد:** عبارت "پا به پایم به عشق تابیدی" کمی نامفهوم است.  

- **اصلاح:** می‌توان از عبارتی واضح‌تر استفاده کرد.  

  **پیشنهاد:**  

  "پا به پایت به صبح بیدارم، پا به پای من در عشق بودی؟"  


---


### **بیت سیزدهم:**

**"اولش عشق چون بهشت ابد...بعد از آن هم جهنمی شده ایم"**  

- **ایراد:** ایراد خاصی ندارد، اما می‌توان آن را روان‌تر کرد.  

- **اصلاح:**  

  **پیشنهاد:**  

  "اول عشق، بهشتی بی‌نهایت، بعد از آن جهنمی شدیم"  


---


### **بیت چهاردهم:**

**"از دلت هر کسی عزیزت بود، توبه کردی، اگر چه بوسیدی"**  

- **ایراد:** عبارت "اگر چه بوسیدی" کمی نامفهوم است.  

- **اصلاح:** می‌توان از عبارتی واضح‌تر استفاده کرد.  

  **پیشنهاد:**  

  "از دلت هر کسی عزیزت بود، توبه کردی، حتی اگر بوسیدی"  


---


### **بیت پانزدهم:**

**"شهر و فنجان و قهوه ی داغم، لهجه ام هم به تو نمی آمد"**  

- **ایراد:** ایراد خاصی ندارد، اما می‌توان آن را روان‌تر کرد.  

- **اصلاح:**  

  **پیشنهاد:**  

  "شهر و فنجان و قهوه‌ی داغم، لهجه‌ام هم با تو جور نبود"  


---


### **بیت شانزدهم:**

**"گریه کردم که عاشقم باشی، گریه کردم ولی تو خندیدی"**  

- **ایراد:** ایراد خاصی ندارد، اما می‌توان آن را کمی قوی‌تر کرد.  

- **اصلاح:**  

  **پیشنهاد:**  

  "گریه کردم که عاشقم باشی، گریه‌هایم را تو خندیدی"  


---


### **بیت هفدهم:**

**"روز مرگم رها بکن من را، توی قبری که خاطراتم بود"**  

- **ایراد:** عبارت "توی قبری که خاطراتم بود" کمی نامفهوم است.  

- **اصلاح:** می‌توان از عبارتی واضح‌تر استفاده کرد.  

  **پیشنهاد:**  

  "روز مرگم رها کن مرا، در قبری از خاطرات گذشته"  


---


### **بیت هجدهم:**

**"من جسد می شدم زمین باشم، تو ولی ابرِ من که باریدی.."**  

- **ایراد:** عبارت "ابرِ من که باریدی" کمی نامفهوم است.  

- **اصلاح:** می‌توان از عبارتی واضح‌تر استفاده کرد.  

  **پیشنهاد:**  

  "من جسدی شدم، زمین شدم، تو ابری که بر من باریدی"  


---


با این اصلاحات، شعر روان‌تر و قابل‌درک‌تر خواهد شد. البته حفظ سبک و لحن شاعرانه نیز مهم است، بنابراین می‌توانید بسته به سلیقه خود تغییرات را اعمال کنید.


تحلیل با هوش مصنوعی


دل نبستم به تو و بی تو، مسلمان ماندم
تا ابد منتظر حوری و غلمان ماندم

 داغ مجنون به دلم زد، شب ِ تنهایی را
دیگر از شهر، گریزان شده ویران ماندم

کوچه ها، سایه ی وحشت به سرم می انداخت
دیدی از بی کسی ام باز در ایوان ماندم

پنجره باز شد و منظره ی زیبایی ت
پرده می زد که فقط عاشق باران ماندم

چند سالی شده با عشق گلاویز شدم
باز هم  با دل آتش زده، خواهان ماندم






---


### **شروع داستان: انتظار و امید**

**دل نبستم به تو و بی تو، مسلمان ماندم**  

**تا ابد منتظر حوری و غلمان ماندم**  

شاعر با بیان اینکه دلش را به کسی نبسته است، اما در عین حال، بدون معشوق، به ایمان خود پایبند مانده است، شروع می‌کند. او در انتظار معشوقی است که مانند حوریان بهشتی و غلمان باشد. این بیت نشان‌دهنده‌ی امید و انتظار شاعر برای وصال است.


---


### **درگیری با درد عشق و تنهایی**

**داغ مجنون به دلم زد، شب ِ تنهایی را**  

**دیگر از شهر، گریزان شده ویران ماندم**  

شاعر از درد عشق و تنهایی سخن می‌گوید. او احساس می‌کند که مانند مجنون، داغ عشق بر دلش نشسته است و شب‌های تنهایی او را ویران کرده است. این درد باعث شده که او از شهر و مردم فاصله بگیرد و در انزوا بماند.


---


### **ترس و بی‌کسی در کوچه‌ها**

**کوچه ها، سایه ی وحشت به سرم می انداخت**  

**دیدی از بی کسی ام باز در ایوان ماندم**  

شاعر توصیف می‌کند که در کوچه‌ها، سایه‌های ترس و وحشت بر سر او افتاده است. این ترس ناشی از تنهایی و بی‌کسی اوست. با این حال، او همچنان در ایوان (نماد انتظار و امید) باقی مانده است، گویی که هنوز امیدوار است.


---


### **رویارویی با زیبایی و مانع**

**پنجره باز شد و منظره ی زیبایی ت**  

**پرده می زد که فقط عاشق باران ماندم**  

شاعر از باز شدن پنجره و دیدن منظره‌ای زیبا سخن می‌گوید. این منظره می‌تواند نمادی از معشوق یا امید به وصال باشد. اما او می‌گوید که پرده‌ای میان او و این زیبایی وجود دارد و او تنها عاشق باران (نماد اشک و اندوه) باقی مانده است.


---


### **پایان: پایداری در عشق**

**چند سالی شده با عشق گلاویز شدم**  

**باز هم  با دل آتش زده، خواهان ماندم**  

شاعر بیان می‌کند که سال‌هاست با عشق درگیر است و هنوز هم با دلی سوخته و پر از اشتیاق، در انتظار معشوق مانده است. این بیت نشان‌دهنده‌ی پایداری و وفاداری شاعر به عشق است، حتی با وجود درد و رنجی که متحمل شده است.


---


### **جمع‌بندی روایت:**

1. **شروع با امید و انتظار:** شاعر در ابتدا از انتظار و امید به وصال معشوق سخن می‌گوید.

2. **درگیری با درد و تنهایی:** سپس از درد عشق و تنهایی می‌گوید که او را از جامعه دور کرده است.

3. **ترس و بی‌کسی:** در ادامه، ترس و بی‌کسی او در کوچه‌ها توصیف می‌شود، اما هنوز امیدوار است.

4. **رویارویی با زیبایی و مانع:** شاعر با زیبایی مواجه می‌شود، اما مانعی (پرده) وجود دارد که او را از وصال بازمی‌دارد.

5. **پایان با پایداری:** در نهایت، شاعر با وجود همه رنج‌ها، همچنان به عشق وفادار است و در انتظار معشوق می‌ماند.


این ترتیب به روایت داستان کمک می‌کند تا احساسات شاعر به صورت مرحله‌به‌مرحله و با سیر منطقی پیش برود.

تحلیل با هوش مصنوعی

بی خبر هستی و در گوشه ی زندان توأم
آن به تنگ آمده از حال پریشان توأم

داغ مجنون زده به طاق دل تنهایی م
دیگر از شهر، گریزان شده ویران توأم

رفتم از کوچه به کوچه، بی تو از سایه به سایه
دیدی از بی کسی ام باز در ایوان توأم

پنجره باز شد و منظره ی زیبایی ت...
پرده می زد که فقط عاشق باران توأم

چند سالی شده با عشق گلاویز شدم
باز هم  با دل آتش زده، خواهان توأم




این شعر نیز از سروده‌های عاشقانه است که در آن شاعر از عشق، تنهایی، دوری و اشتیاق به معشوق سخن می‌گوید. در ادامه معنی هر بیت به تفکیک آورده شده است:


---


**بی خبر هستی و در گوشه ی زندان توأم  

آن به تنگ آمده از حال پریشان توأم**  

معنی: تو از حال من بی‌خبری و من در گوشه‌ای از زندان (احساسی یا واقعی) به سر می‌برم. از حال پریشان و آشفته‌ام به تنگ آمده‌ام.


---


**داغ مجنون زده به طاق دل تنهایی م  

دیگر از شهر، گریزان شده ویران توأم**  

معنی: داغ عشق مانند مجنون (شخصیت افسانه‌ای عاشق) بر دل تنهایم نشسته است. من دیگر از شهر و مردم آن گریزان شده‌ام و مانند ویرانه‌ای تنها مانده‌ام.


---


**رفتم از کوچه به کوچه، بی تو از سایه به سایه  

دیدی از بی کسی ام باز در ایوان توأم**  

معنی: بدون تو از کوچه‌ها و سایه‌ها گذشتم، اما در نهایت به خاطر بی‌کسی و تنهایی‌ام، دوباره به ایوان (حریم) تو بازگشته‌ام.


---


**پنجره باز شد و منظره ی زیبایی ت...  

پرده می زد که فقط عاشق باران توأم**  

معنی: پنجره‌ای باز شد و منظره‌ی زیبای تو را دیدم، اما پرده‌ای (مانع یا فاصله) وجود داشت که نشان می‌داد من فقط عاشق باران (اشک یا اندوه) تو هستم.


---


**چند سالی شده با عشق گلاویز شدم  

باز هم با دل آتش زده، خواهان توأم**  

معنی: چند سال است که با عشق درگیر هستم و هنوز هم با دلی سوخته و آتش‌زده، مشتاق و خواهان تو هستم.


---


در کل، این شعر بیانگر احساسات عمیق عاشقانه، تنهایی، و اشتیاق به معشوق است. شاعر از دوری و بی‌خبری معشوق رنج می‌برد، اما همچنان عشق و اشتیاق به او در دلش زنده است.





تحلیل با هوش مصنوعی


دل نبستم به تو و بی تو، مسلمان ماندم
تا ابد منتظر حوری و غلمان ماندم

 داغ مجنون به دلم زد، شب ِ تنهایی را
دیگر از شهر، گریزان شده ویران ماندم

کوچه ها، سایه ی وحشت به سرم می انداخت
دیدی از بی کسی ام باز در ایوان ماندم

پنجره باز شد و منظره ی زیبایی ت
پرده می زد که فقط عاشق باران ماندم

چند سالی شده با عشق گلاویز شدم
باز هم  با دل آتش زده، خواهان ماندم




این شعر از سروده‌های عاشقانه است که در آن شاعر از عشق، تنهایی، دوری و اشتیاق به معشوق سخن می‌گوید. در ادامه معنی هر بیت به تفکیک آورده شده است:


---


### **دل نبستم به تو و بی تو، مسلمان ماندم  

تا ابد منتظر حوری و غلمان ماندم**


**معنی:**  

من به تو دل نبستم و بدون تو، به وعده‌های بهشتی (حوری و غلمان) دل بستم. اما اکنون در حالی که مسلمان مانده‌ام، تا ابد در انتظار آن وعده‌ها مانده‌ام و آن‌ها محقق نشده‌اند. این بیت نشان‌دهنده پشیمانی شاعر از رها کردن عشق زمینی (معشوق) و دل بستن به وعده‌های بهشتی است.


---


### **داغ مجنون به دلم زد، شب ِ تنهایی را  

دیگر از شهر، گریزان شده ویران ماندم**


**معنی:**  

داغ عشق مانند مجنون (نماد عشق افسانه‌ای) بر دل من نشسته و شب‌های تنهایی‌ام را سوزانده است. من دیگر از شهر و مردم آن گریزان شده‌ام و مانند ویرانه‌ای تنها مانده‌ام. این بیت بیانگر احساس تنهایی و رنج ناشی از دوری معشوق است.


---


### **کوچه ها، سایه ی وحشت به سرم می انداخت  

دیدی از بی کسی ام باز در ایوان ماندم**


**معنی:**  

کوچه‌ها و سایه‌های آن‌ها ترس و وحشت را به من القا می‌کردند، اما در نهایت به خاطر بی‌کسی و تنهایی‌ام، دوباره به ایوان (حریم) تو بازگشته‌ام. این بیت نشان‌دهنده تلاش شاعر برای فرار از تنهایی و بازگشت به حریم معشوق است.


---


### **پنجره باز شد و منظره ی زیبایی ت  

پرده می زد که فقط عاشق باران ماندم**


**معنی:**  

پنجره‌ای باز شد و منظره‌ی زیبای تو را دیدم، اما پرده‌ای (مانع یا فاصله) وجود داشت که نشان می‌داد من فقط عاشق باران (اشک یا اندوه) تو هستم. این بیت بیانگر احساس شاعر نسبت به معشوق و درد دوری از اوست.


---


### **چند سالی شده با عشق گلاویز شدم  

باز هم با دل آتش زده، خواهان ماندم**


**معنی:**  

چند سال است که با عشق درگیر هستم و هنوز هم با دلی سوخته و آتش‌زده، مشتاق و خواهان تو هستم. این بیت نشان‌دهنده عشق پایدار و اشتیاق شاعر به معشوق است.


---


### **جمع‌بندی معنی شعر:**  

شاعر در این شعر از عشق، تنهایی، دوری و اشتیاق به معشوق سخن می‌گوید. او از رها کردن عشق زمینی و دل بستن به وعده‌های بهشتی پشیمان است و احساس می‌کند که در این راه گول خورده است. شاعر از تنهایی و درد دوری رنج می‌برد، اما همچنان عشق و اشتیاق به معشوق در دلش زنده است. این شعر بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و درد ناشی از دوری است.







این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر در مورد عشق، تنهایی و انتظار است. در ادامه به معنی و تفسیر هر بیت می‌پردازیم:


---


### **بیت اول:**

**دل نبستم به تو و بی تو، مسلمان ماندم**  

**تا ابد منتظر حوری و غلمان ماندم**  

شاعر بیان می‌کند که دلش را به کسی نبسته است و در عین حال، بدون معشوق، همچنان به ایمان و اعتقادات خود پایبند مانده است. او تا ابد در انتظار معشوقی است که مانند حوریان بهشتی و غلمان (خدمتکاران بهشتی) باشد. این بیت نشان‌دهنده‌ی انتظار و آرزوی شاعر برای وصال معشوق است .


---


### **بیت دوم:**

**داغ مجنون به دلم زد، شب ِ تنهایی را**  

**دیگر از شهر، گریزان شده ویران ماندم**  

شاعر از درد عشق و تنهایی سخن می‌گوید. او احساس می‌کند که مانند مجنون، داغ عشق بر دلش نشسته است و شب‌های تنهایی او را ویران کرده است. این درد باعث شده که او از شهر و مردم فاصله بگیرد و در انزوا بماند .


---


### **بیت سوم:**

**کوچه ها، سایه ی وحشت به سرم می انداخت**  

**دیدی از بی کسی ام باز در ایوان ماندم**  

شاعر توصیف می‌کند که در کوچه‌ها، سایه‌های ترس و وحشت بر سر او افتاده است. این ترس ناشی از تنهایی و بی‌کسی اوست. با این حال، او همچنان در ایوان (نماد انتظار و امید) باقی مانده است، گویی که هنوز امیدوار است .


---


### **بیت چهارم:**

**پنجره باز شد و منظره ی زیبایی ت**  

**پرده می زد که فقط عاشق باران ماندم**  

شاعر از باز شدن پنجره و دیدن منظره‌ای زیبا سخن می‌گوید. این منظره می‌تواند نمادی از معشوق یا امید به وصال باشد. اما او می‌گوید که پرده‌ای میان او و این زیبایی وجود دارد و او تنها عاشق باران (نماد اشک و اندوه) باقی مانده است .


---


### **بیت پنجم:**

**چند سالی شده با عشق گلاویز شدم**  

**باز هم  با دل آتش زده، خواهان ماندم**  

شاعر بیان می‌کند که سال‌هاست با عشق درگیر است و هنوز هم با دلی سوخته و پر از اشتیاق، در انتظار معشوق مانده است. این بیت نشان‌دهنده‌ی پایداری و وفاداری شاعر به عشق است، حتی با وجود درد و رنجی که متحمل شده است .


---


### **جمع‌بندی:**

این شعر به زیبایی احساسات عاشقانه، درد فراق و انتظار را بیان می‌کند. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و نمادین، مانند حوریان بهشتی، مجنون، باران و ایوان، احساسات خود را به تصویر می‌کشد. او از تنهایی، بی‌کسی و درد عشق سخن می‌گوید، اما در عین حال، امید و پایداری خود را در انتظار معشوق حفظ می‌کند. این شعر نمونه‌ای از عشق عمیق و وفاداری است که با وجود همه رنج‌ها، همچنان پایدار می‌ماند .

بین من و تو، اگر از هر چه بسازم
بر سر دل، عشق شده، قصه ی رازم

موج غم خاطره ها بر لب دریاست
تنگی آغوش و شب ِ عشق نوازم

عشق من از سادگی ام، درد کشیده
هر چه فرودم شده و هر چه فرازم

سرد شد از فاصله ها داغ شقایق         
دست به سر کن دل خود را گل نازم

ترس به خود راه نده شب که گذر کرد
تا چه جوابی بدهی ام، به نیازم

نغمه ی پر سوز مرا گوش کن امشب

تر شده لبهای من از گریه ی سازم




این شعر از سروده‌های عاشقانه است که در آن شاعر از عشق، غم، دوری و نیاز سخن می‌گوید. در ادامه معنی هر بیت به تفکیک آورده شده است:


---


**بین من و تو، اگر از هر چه بسازم  

بر سر دل، عشق شده، قصه ی رازم**  

معنی: بین من و تو، هر چه بسازم یا هر کاری انجام دهم، در نهایت عشق به دلم چیره شده و راز من شده است. عشق، محور اصلی زندگی من است.


---


**موج غم خاطره ها بر لب دریاست  

تنگی آغوش و شب ِ عشق نوازم**  

معنی: خاطرات غم‌انگیز مانند موج‌های دریا به سواحل زندگی من می‌آیند، اما در عین حال، شب‌های عشق و تنگی آغوش تو مرا نوازش می‌دهد.


---


**عشق من از سادگی ام، درد کشیده  

هر چه فرودم شده و هر چه فرازم**  

معنی: عشق من به خاطر سادگی‌ام رنج کشیده است. هر چه در زندگی ام فرود آمده‌ام (پستی‌ها) و هر چه بالا رفته‌ام (بلندی‌ها)، همه تحت تأثیر این عشق بوده است.


---


**سرد شد از فاصله ها داغ شقایق  

دست به سر کن دل خود را گل نازم**  

معنی: به خاطر فاصله‌ها، عشق من (که مانند شقایق سرخ و پرحرارت بود) سرد شده است. حالا دلم را مانند گلی که دیگر نوازش نمی‌کنم، رها کرده‌ام.


---


**ترس به خود راه نده شب که گذر کرد  

تا چه جوابی بدهی ام، به نیازم**  

معنی: نترس از اینکه شب گذشت و من هنوز نیازمند تو هستم. ببین چه پاسخی به نیاز من خواهی داد.


---


**نغمه ی پر سوز مرا گوش کن امشب  

تر شده لبهای من از گریه ی سازم**  

معنی: امشب به نغمه‌ی پر سوز و غم‌انگیز من گوش کن. لب‌هایم از گریه‌هایی که با نوای سازم همراه شده‌اند، تر شده‌اند.


---


در کل، این شعر بیانگر احساسات عمیق عاشقانه، درد دوری، و نیاز به معشوق است. شاعر از عشق به عنوان محور زندگی خود یاد می‌کند و از تأثیرات آن بر وجودش سخن می‌گوید.

تحلیل با هوش مصنوعی

بین من و بین تو و حرف علایق
بر سر دل، عشق شده، این همه لایق

باز غم خاطره ها بر لب دریاست
تنگ به آغوش و شب و بوسه و قایق    

عشق من از سادگی ام، عین یقین است
اشک شده دلهره ای بر دل صادق   

دست به سر کن هوست را گل نازم
سرد شد از فاصله ها داغ شقایق

ترس به خود راه نده شب که گذر کرد
از لب باران زده ی این گل عاشق





این شعر از زبان شاعری است که درباره عشق، جدایی و خاطراتش صحبت می‌کند. در ادامه، هر بیت را به صورت جداگانه معنی و تحلیل می‌کنم:


---


**بیت اول:**

```

بین من و بین تو و حرف علایق

بر سر دل، عشق شده، این همه لایق

```

**معنی:**  

بین من و تو، و همچنین بین حرف‌ها و علاقه‌هایی که وجود دارد، عشق به موضوع اصلی تبدیل شده است. عشق آنقدر زیبا و شایسته است که همه چیز را تحت تأثیر قرار داده است.  

**ایراد:** در این بیت، کلمه "لایق" کمی نامأنوس به نظر می‌رسد. شاید بهتر باشد از کلمه‌ای مانند "زیبا" یا "شایسته" استفاده شود تا مفهوم بهتر منتقل شود.


---


**بیت دوم:**

```

باز غم خاطره ها بر لب دریاست

تنگ به آغوش و شب و بوسه و قایق

```

**معنی:**  

غم خاطرات گذشته دوباره زنده شده است، مانند موجی که به لب دریا می‌آید. در آغوش شب، بوسه‌ها و قایق‌ها، احساس تنگی و فشردگی وجود دارد.  

**ایراد:** این بیت کمی پیچیده است و ممکن است خواننده را سردرگم کند. بهتر است مفهوم "تنگ به آغوش" روشن‌تر بیان شود.


---


**بیت سوم:**

```

عشق من از سادگی ام، عین یقین است

اشک شده دلهره ای بر دل صادق

```

**معنی:**  

عشق من به دلیل سادگی‌ام، کاملاً واقعی و یقینی است. اشک‌هایم تبدیل به دلهره‌ای شده‌اند که بر دل صادق و راستین من تأثیر گذاشته‌اند.  

**ایراد:** این بیت روان و زیباست و ایراد خاصی ندارد.


---


**بیت چهارم:**

```

دست به سر کن هوست را گل نازم

سرد شد از فاصله ها داغ شقایق

```

**معنی:**  

دستت را به سر من بگذار و مرا نوازش کن، چون گل نازکی هستم. فاصله‌ها باعث شده‌اند که حتی داغ شقایق (نماد عشق و درد) هم سرد شود.  

**ایراد:** کلمه "هوست" ممکن است نامفهوم باشد. بهتر است از کلمه‌ای مانند "دستت" یا "سرش" استفاده شود.


---


**بیت پنجم:**

```

ترس به خود راه نده شب که گذر کرد

از لب باران زده ی این گل عاشق

```

**معنی:**  

نترس، چون شب گذشت و از لب‌های باران‌زده این گل عاشق (منظور خود شاعر یا معشوق است) خبری از خطر نیست.  

**ایراد:** این بیت کمی مبهم است. بهتر است مفهوم "لب باران زده" روشن‌تر بیان شود.


---


**پیشنهاد برای بهبود شعر:**

1. استفاده از کلمات ساده‌تر و روان‌تر برای انتقال بهتر مفاهیم.

2. توضیح بیشتر در مورد برخی تصاویر شعری مانند "تنگ به آغوش" یا "لب باران زده".

3. اصلاح کلمات نامأنوس مانند "لایق" و "هوست".


اگر دوست دارید، می‌توانم نسخه اصلاح‌شده این شعر را نیز ارائه دهم!







متشکرم برای توضیح شما! بله، اصطلاح **"دست به سر کردن"** در برخی موارد و در زبان محاوره‌ای می‌تواند به معنای **"از خود دور کردن"**، **"راندن"** یا حتی **"دک کردن"** (به اصطلاح عامیانه) استفاده شود. این معنا بیشتر در موقعیت‌هایی به کار می‌رود که شخصی بخواهد دیگری را به نوعی از خود دور کند یا از شر او خلاص شود. این کار ممکن است با رفتارهای غیرمستقیم یا حتی با بی‌توجهی انجام شود.


---


### معنی "دست به سر کردن" به این مفهوم:

1. **از خود دور کردن:**  

   - یعنی کسی را با رفتار یا حرف‌های غیرمستقیم از خود دور نگه داشتن.  

   مثال: "مدتیه دارمش دست به سر می‌کنم تا خودش بره."  

   (یعنی با رفتارهایم او را از خود دور می‌کنم تا خودش تصمیم به رفتن بگیرد.)


2. **راندن:**  

   - یعنی کسی را به شکلی غیرمستقیم از محیط یا جمع بیرون کردن.  

   مثال: "از مهمونی با حرف‌هایش همه رو دست به سر کرد."  

   (یعنی با حرف‌هایش همه را از خود دور کرد یا ناراحت کرد.)


3. **دک کردن (عامیانه):**  

   - یعنی کسی را به شکلی غیرمستقیم یا با حیله از خود دور کردن.  

   مثال: "اون رو با یه بهونه دست به سر کرد و فرستادش خونه."  

   (یعنی با یک بهانه او را از خود دور کرد.)


---


### در شعر شما:

اگر بخواهیم این معنا را در شعر شما بررسی کنیم:  

```

دست به سر کن هوست را گل نازم  

سرد شد از فاصله ها داغ شقایق

```

- **تفسیر:** شاعر ممکن است از معشوق بخواهد که او را از خود دور کند ("دست به سر کن")، چون فاصله‌ها باعث سردی احساسات شده‌اند.  

- **کنایه:** این عبارت می‌تواند کنایه از این باشد که شاعر می‌خواهد معشوق او را رها کند یا از خود دور نگه دارد.


---


### نکته:

این معنا از "دست به سر کردن" بیشتر در زبان محاوره‌ای و غیررسمی استفاده می‌شود و ممکن است در شعر یا متن‌های ادبی کمتر دیده شود. اگر شعر شما به این معنا اشاره دارد، می‌توانید آن را با توجه به این مفهوم تفسیر کنید.


اگر نیاز به توضیح بیشتری دارید یا می‌خواهید روی بخش دیگری از شعر کار کنیم، خوشحال می‌شوم کمک کنم!

تحلیل با هوش مصنوعی

لطفا معنی کن، ایرادا رو بیت به بیت بگو

با من بیا به وسعت چشمان حادثه

دریا به خواب من شده طوفان حادثه


افتاده خط قرمز لبهام دست تو

همراه بوسه های تو، عریان حادثه


تا فاصله به همت ابری شکسته شد

از راه می رسد شب باران حادثه


دیگر گریزی از نی و سوز و خیال نیست

تا دشت می روم پی ِ چوپان حادثه


دیگر زنی رسیده به زلزال قصه ی

مردی میان آیه ی جبران حادثه


در صحنه های ساز تو، بی من چه می کشد

انگشتهای تو سر ِ میزان حادثه


در این اتاق بسته ی بی آرزو فقط

من مانده ام به پای تو پایان حادثه





متوجه شدم! این شعر از شماست و بسیار زیبا و پراحساس سروده شده است. بگذارید دوباره به تحلیل و معنی‌کردن آن بپردازم، این بار با توجه به اینکه شعر از آنِ شماست و احتمالاً احساسات و تجربیات شخصی‌تان را بیان می‌کند.


---


### **با من بیا به وسعت چشمان حادثه**  

**دریا به خواب من شده طوفان حادثه**  

شما از مخاطب می‌خواهید که همراهتان به دنیایی پر از اتفاقات ناگهانی و گسترده قدم بگذارد. دریا، که نماد آرامش و عمق است، در خواب شما به طوفان تبدیل شده؛ یعنی حتی در آرامش هم ذهنتان پر از تلاطم و تغییر است. این بیت نشان‌دهنده‌ی روحیه‌ی جستجوگر و پذیرای تغییر شماست.


---


### **افتاده خط قرمز لبهام دست تو**  

**همراه بوسه های تو، عریان حادثه**  

خط قرمز لب‌های شما، که نماد مرزها و محدودیت‌های شخصی‌تان است، به دست مخاطب افتاده. این یعنی عشق و نزدیکی به مخاطب باعث شده این مرزها از بین برود. بوسه‌های مخاطب، حادثه (اتفاق یا تغییر) را آشکار و عریان می‌کند؛ یعنی عشق باعث می‌شود چیزهایی که پنهان بودند، آشکار شوند.


---


### **تا فاصله به همت ابری شکسته شد**  

**از راه می رسد شب باران حادثه**  

فاصله‌ها و موانع (ابرها) به همت و تلاش از بین رفته‌اند و حالا شبِ پر از بارانِ حادثه در راه است. شب و باران نماد تاریکی و تلاطم هستند، اما در عین حال می‌توانند نویدبخش تغییر و تحول باشند. این بیت نشان‌دهنده‌ی آمادگی شما برای پذیرش تغییرات بزرگ است.


---


### **دیگر گریزی از نی و سوز و خیال نیست**  

**تا دشت می روم پی ِ چوپان حادثه**  

شما می‌گویید دیگر راه فراری از نی (موسیقی و احساس)، سوز (عشق و درد) و خیال (رویاها) وجود ندارد. شما به دنبال چوپان حادثه (نماد هدایت‌گر اتفاقات و تغییرات) به دشت‌ها می‌روید؛ یعنی خود را به جریان زندگی و تغییرات آن سپرده‌اید و به دنبال هدایت‌گری برای این تغییرات هستید.


---


### **دیگر زنی رسیده به زلزال قصه ی**  

**مردی میان آیه ی جبران حادثه**  

زلزال (زلزله) نماد یک تغییر بزرگ و ناگهانی است. زنی به نقطه‌ای از داستان زندگی رسیده که مردی (شاید خود شما یا شخصیتی دیگر) در آیه‌ی جبران حادثه (بخشش یا تغییر سرنوشت) قرار گرفته است. این بیت به تحولات بزرگ و سرنوشت‌ساز اشاره دارد و نشان‌دهنده‌ی رسیدن به نقطه‌ای مهم در زندگی است.


---


### **در صحنه های ساز تو، بی من چه می کشد**  

**انگشتهای تو سر ِ میزان حادثه**  

شما از مخاطب می‌پرسید که در صحنه‌های زندگی‌ات (ساز تو)، بدون من چه اتفاقی می‌افتد؟ انگشت‌های تو (نماد کنترل و هدایت) در نقطه‌ی تعیین‌کننده‌ی حادثه (میزان) قرار دارند؛ یعنی تو سرنوشت‌ساز هستی و نقش مهمی در اتفاقات زندگی دارید.


---


### **در این اتاق بسته ی بی آرزو فقط**  

**من مانده ام به پای تو پایان حادثه**  

شما در اتاقی بسته و بدون آرزو (نماد تنهایی و یأس) تنها مانده‌اید. به پای تو (مخاطب) پایان حادثه را انتظار می‌کشید؛ یعنی امیدوارید که با حضور مخاطب، این تنهایی و یأس به پایان برسد و تغییرات مثبتی رخ دهد.


---


### جمع‌بندی:

شعر شما پر از تصاویر شاعرانه و مفاهیم عمیق است. شما در این شعر از عشق، تغییرات بزرگ، تنهایی و امید به آینده سخن می‌گویید. مخاطب شما نقش کلیدی در این تغییرات دارد و شما خود را به جریان زندگی و اتفاقات آن سپرده‌اید. این شعر نشان‌دهنده‌ی روحیه‌ی حساس و جستجوگر شماست که به دنبال معنا و تحول در زندگی است.  

به عنوان یک شعر شخصی، این اثر بسیار تأثیرگذار و زیباست و احساسات عمیق شما را به خوبی منتقل می‌کند.

تحلیل با هوش مصنوعی



دریا شده، بهانه ی دوران عشق مان
دل بی قراری و شب و طوفان عشق مان

تا فاصله به همت ابری، کبود شد
از راه می رسد شب باران عشق مان

افتاده رد سرخیِ لبهام، بر لبت
لبریز بوسه های تو، عریان عشق مان

دیگر گریزی از نی و سوز و خیال نیست
به دشت می روم پی ِ چوپان عشق مان

دیگر زنی رسیده به زلزال قصه ی
مردی میان آیه ی جبران عشق مان

هر صحنه های زندگی ات، سمفونیِ خوش
انگشتهای تو سر ِ میزان عشق مان

در این اتاق بسته و بی آرزو فقط،
من مانده ام به پای تو، پایان عشق مان




این شعر سرشار از احساسات عمیق و تصاویر شاعرانه است که روایت عشقی پرشور و در عین حال دردناک را بیان می‌کند. در ادامه، معنی و تفسیر هر بیت به تفکیک آورده شده است:


---


**دریا شده، بهانه ی دوران عشق مان**  

**دل بی قراری و شب و طوفان عشق مان**  

- **معنی:** عشق ما مانند دریا شده است، پر از تلاطم و بی‌قراری. دل ما بی‌قرار است و شب‌هایمان همراه با طوفان‌های عشق است.  

- **تفسیر:** شاعر از عشق خود به عنوان دریایی پرتلاطم یاد می‌کند که همراه با بی‌قراری و آشفتگی است. شب و طوفان نماد تاریکی و سختی‌هایی است که در این عشق وجود دارد.


---


**تا فاصله به همت ابری، کبود شد**  

**از راه می رسد شب باران عشق مان**  

- **معنی:** فاصله‌ها بین ما مانند ابری کبود (تیره) شده است و از راه، شب بارانی عشق ما در حال رسیدن است.  

- **تفسیر:** فاصله‌ها و مشکلات بین دو عاشق، مانند ابری تیره، فضای رابطه را غم‌انگیز کرده است. شب باران نماد اشک و اندوه است که در راه است.


---


**افتاده رد سرخیِ لبهام، بر لبت**  

**لبریز بوسه های تو، عریان عشق مان**  

- **معنی:** اثر سرخی لب‌های من بر لب‌های تو افتاده است و عشق ما لبریز از بوسه‌های تو است. عشق ما عریان و بی‌پرده است.  

- **تفسیر:** این بیت نشان‌دهنده‌ی نزدیکی و صمیمیت بین دو عاشق است. عشق آن‌ها بی‌پرده و صادقانه است و بوسه‌ها نماد این صمیمیت هستند.


---


**دیگر گریزی از نی و سوز و خیال نیست**  

**به دشت می روم پی ِ چوپان عشق مان**  

- **معنی:** دیگر نمی‌توان از نی (نوای عشق) و سوزش و خیال فرار کرد. من به دشت می‌روم تا به دنبال چوپان عشقمان بگردم.  

- **تفسیر:** شاعر تسلیم احساسات خود شده و دیگر نمی‌خواهد از درد و سوزش عشق فرار کند. چوپان عشق نماد معشوق یا کسی است که هدایت‌گر این عشق است.


---


**دیگر زنی رسیده به زلزال قصه ی**  

**مردی میان آیه ی جبران عشق مان**  

- **معنی:** زنی به زلزله‌ی داستان ما رسیده است و مردی در میان آیه‌های جبران عشق ما قرار دارد.  

- **تفسیر:** این بیت اشاره به تحولات شدید و ناگهانی در رابطه دارد. زلزله نماد تغییرات بزرگ و آیه‌های جبران نشان‌دهنده‌ی تلاش برای ترمیم و بهبود رابطه است.


---


**هر صحنه های زندگی ات، سمفونیِ خوش**  

**انگشتهای تو سر ِ میزان عشق مان**  

- **معنی:** هر صحنه‌ای از زندگی تو مانند یک سمفونی زیباست و انگشت‌های تو بر سر میزان (ریتم) عشق ما قرار دارد.  

- **تفسیر:** شاعر معشوق را منبع زیبایی و هماهنگی در زندگی خود می‌داند. انگشت‌های معشوق نماد کنترل و هدایت عشق است.


---


**در این اتاق بسته و بی آرزو فقط،**  

**من مانده ام به پای تو، پایان عشق مان**  

- **معنی:** در این اتاق بسته و بدون هیچ آرزویی، فقط من مانده‌ام به پای تو، در حالی که این پایان عشق ماست.  

- **تفسیر:** این بیت حس تنهایی و ناامیدی را نشان می‌دهد. شاعر احساس می‌کند در فضایی بسته و بدون امید گیر کرده است و به پایان عشق خود نزدیک شده است.


---


**جمع‌بندی:**  

این شعر روایت عشقی است که با تمام زیبایی‌ها و شور خود، همراه با درد و رنج است. شاعر از تلاطم‌های عشق، فاصله‌ها، و تلاش برای جبران سخن می‌گوید، اما در نهایت به احساس تنهایی و پایان نزدیک می‌شود. تصاویر شاعرانه مانند دریا، طوفان، باران، و سمفونی به زیبایی احساسات شاعر را منتقل می‌کنند.




ترتیب ابیات در شعر شما از نظر ایجاد یک روایت عاشقانه و احساسی، تا حد زیادی مناسب است. 


---


**دریا شده، بهانه ی دوران عشق مان**  

**دل بی قراری و شب و طوفان عشق مان**  


**تا فاصله به همت ابری، کبود شد**  

**از راه می رسد شب باران عشق مان**  


**افتاده رد سرخیِ لبهام، بر لبت**  

**لبریز بوسه های تو، عریان عشق مان**  


**دیگر گریزی از نی و سوز و خیال نیست**  

**به دشت می روم پی ِ چوپان عشق مان**  


**دیگر زنی رسیده به زلزال قصه ی**  

**مردی میان آیه ی جبران عشق مان**  


**هر صحنه های زندگی ات، سمفونیِ خوش**  

**انگشتهای تو سر ِ میزان عشق مان**  


**در این اتاق بسته و بی آرزو فقط،**  

**من مانده ام به پای تو، پایان عشق مان**  


---


**توضیحات:**  

1. **ابتدای شعر** با توصیف دریا و طوفان، فضای عاشقانه و پراحساس را به خوبی ایجاد می‌کند.  

2. **سپس** با اشاره به ابر و باران، حس انتظار و نزدیکی به عشق تقویت می‌شود.  

3. **بعد** از آن، تصویر بوسه‌ها و عریان شدن عشق، عمق احساسات را نشان می‌دهد.  

4. **در ادامه**، حرکت به سمت چوپان عشق و زلزله‌ی قصه، نشان‌دهنده‌ی تحول و اوج احساسات است.  

5. **سپس**، سمفونی زندگی و انگشتان بر میزان عشق، زیبایی و هماهنگی رابطه را به تصویر می‌کشد.  

6. **در پایان**، اتاق بسته و بی‌آرزو، حس پایان و تنهایی را به شکلی تأثیرگذار بیان می‌کند.  



تحلیل با هوش مصنوعی

لطفا معنی کنید و بیت به بیت ایرادا رو بگید درست کنم


غرق نگاهم می شوی تا با تو خلوت می کنم،

با شور و حال عاشقی وقتی مجابت می کنم


تو رمزی از نیلوفری می پیچی ام در پای خود

هر جا سماجت می کنی، آنجا اجابت می کنم


تو آسمان را داده ای تا ملک پنهانم شود

من هم به رسم عاشقی، دل را به نامت می کنم


باران نخورده بوته ام از عشق هم بی ریشه ام

به بوسه های نم زده، چون غنچه عادت می کنم


وقتی به جا می آورم، عشق تو را در سینه ام

در کوچه باران می زند، وقتی که نیت می کنم




این اشعار عاشقانه و پر از احساس هستند و از عشق و علاقه‌ی عمیق شاعر به معشوق سخن می‌گویند. در ادامه، هر بیت را معنی کرده و ایرادات احتمالی آن را بررسی می‌کنم:


---


**بیت اول:**

غرق نگاهم می‌شوی تا با تو خلوت می‌کنم،  

با شور و حال عاشقی وقتی مجابت می‌کنم.  


**معنی:**  

وقتی با تو خلوت می‌کنم، چنان در نگاهت غرق می‌شوم که گویی در دنیایی دیگر هستم. زمانی که تو را راضی و خشنود می‌کنم، این کار را با تمام عشق و شور و حال عاشقی انجام می‌دهم.  


**ایراد:**  

این بیت از نظر دستوری و معنایی مشکلی ندارد و بسیار روان و زیباست.  


---


**بیت دوم:**

تو رمزی از نیلوفری می‌پیچی ام در پای خود  

هر جا سماجت می‌کنی، آنجا اجابت می‌کنم.  


**معنی:**  

تو مانند نیلوفر آبی رمزآلود هستی و مرا به پای خود می‌کشانی. هر جا که اصرار و سماجت می‌کنی، من در همان جا تو را اجابت می‌کنم و خواسته‌ات را برآورده می‌سازم.  


**ایراد:**  

- «رمزی از نیلوفری» کمی نامفهوم است. بهتر است به جای آن از عبارت واضح‌تری مانند «رمز و راز نیلوفری» استفاده شود.  

- «می‌پیچی ام در پای خود» نیز کمی نامأنوس است. می‌توان آن را به «می‌کشانی به پای خود» تغییر داد تا مفهوم روشن‌تر شود.  


**تصحیح پیشنهادی:**  

تو رمز و راز نیلوفری، می‌کشانی به پای خود  

هر جا سماجت می‌کنی، آنجا اجابت می‌کنم.  


---


**بیت سوم:**

تو آسمان را داده‌ای تا ملک پنهانم شود  

من هم به رسم عاشقی، دل را به نامت می‌کنم.  


**معنی:**  

تو آسمان را به من داده‌ای تا دنیای من وسعت پیدا کند و وجودم پنهان شود. من نیز به رسم عاشقی، دلم را به نام تو می‌سپارم و آن را وقف تو می‌کنم.  


**ایراد:**  

- «ملک پنهانم شود» کمی نامفهوم است. بهتر است به جای آن از عبارت واضح‌تری مانند «دلم گسترده شود» یا «وجودم روشن شود» استفاده شود.  


**تصحیح پیشنهادی:**  

تو آسمان را داده‌ای تا دلم گسترده شود  

من هم به رسم عاشقی، دل را به نامت می‌کنم.  


---


**بیت چهارم:**

باران نخورده بوته‌ام از عشق هم بی‌ریشه‌ام  

به بوسه‌های نم‌زده، چون غنچه عادت می‌کنم.  


**معنی:**  

من مانند بوته‌ای هستم که باران را تجربه نکرده و از عشق هم بی‌ریشه‌ام. اما با بوسه‌های نمناک تو، مانند غنچه‌ای می‌شوم که به این حالت عادت کرده است.  


**ایراد:**  

- «باران نخورده بوته‌ام» کمی نامأنوس است. بهتر است به جای آن از عبارت واضح‌تری مانند «بوته‌ای خشک‌بی‌بارانم» استفاده شود.  

- «بی‌ریشه‌ام» نیز نیاز به توضیح بیشتری دارد. می‌توان آن را به «بی‌پناهم» یا «بی‌قرارم» تغییر داد.  


**تصحیح پیشنهادی:**  

بوته‌ای خشک‌بی‌بارانم، از عشق بی‌قرارم  

به بوسه‌های نم‌زده، چون غنچه عادت می‌کنم.  


---


**بیت پنجم:**

وقتی به جا می‌آورم، عشق تو را در سینه‌ام  

در کوچه باران می‌زند، وقتی که نیت می‌کنم.  


**معنی:**  

وقتی عشق تو را در سینه‌ام زنده می‌کنم و به آن جامه‌ی عمل می‌پوشانم، گویی در کوچه‌های وجودم باران می‌بارد و همه چیز تازه و زیبا می‌شود.  


**ایراد:**  

- «وقتی به جا می‌آورم» کمی نامفهوم است. بهتر است به جای آن از عبارت واضح‌تری مانند «وقتی عشق تو را در سینه زنده می‌کنم» استفاده شود.  

- «در کوچه باران می‌زند» نیز نیاز به توضیح بیشتری دارد. می‌توان آن را به «در دلم باران می‌بارد» تغییر داد.  


**تصحیح پیشنهادی:**  

وقتی عشق تو را در سینه زنده می‌کنم  

در دلم باران می‌بارد، وقتی که نیت می‌کنم.  


---


**نتیجه:**  

اشعار شما بسیار زیبا و پر از احساس هستند، اما در برخی موارد نیاز به اصلاحات جزئی برای روان‌تر شدن و واضح‌تر شدن معنا دارند. با اعمال این تغییرات، شعر شما می‌تواند تأثیر بیشتری بر خواننده بگذارد.

تحلیل با هوش مصنوعی

غرق نگاهم می شوی تا با تو خلوت می کنم
با عشق بی اندازه ام، وقتی مجابت می کنم

تو سِحری از نیلوفری می بندی ام در پای خود
قدری سماجت هم کنی، در جا اجابت می کنم

تو اشک را بخشیده ای تا وسعت دیدم شود
من هم بدون واهمه، دل را به نامت می کنم

بی آب مانده بوته ام، از عاشقی هم، تشنه تر...
به بوسه های نم زده، چون غنچه عادت می کنم

وقتی به جا می آورم، مثل عبادت، عشق را
یکباره باران می زند، وقتی که نیت می کنم





این شعر عاشقانه و پراحساس، از عشق عمیق و تسلیم بی‌قید و شرط شاعر به معشوق سخن می‌گوید. در ادامه، معنی و تحلیل هر بیت را ارائه می‌دهم:


---


### **بیت اول:**

**غرق نگاهم می‌شوی تا با تو خلوت می‌کنم  

با عشق بی‌اندازه‌ام، وقتی مجابت می‌کنم**  


**معنی:**  

وقتی با تو خلوت می‌کنم، چنان در نگاهت غرق می‌شوم که گویی در دنیایی دیگر هستم. زمانی که تو را راضی و خشنود می‌کنم، این کار را با تمام عشق بی‌اندازه‌ام انجام می‌دهم.  


**تحلیل:**  

شاعر بیان می‌کند که نگاه معشوق چنان جذاب و تأثیرگذار است که او را کاملاً غرق خود می‌کند. عشق شاعر به معشوق آنقدر بزرگ است که برای راضی کردن او، هیچ حد و مرزی نمی‌شناسد.


---


### **بیت دوم:**

**تو سِحری از نیلوفری، می‌بندی‌ام در پای خود  

قدری سماجت هم کنی، در جا اجابت می‌کنم**  


**معنی:**  

تو مانند نیلوفر آبی رمزآلود و جادویی هستی و مرا به پای خود می‌بندی. اگر کمی اصرار و سماجت کنی، من بی‌درنگ خواسته‌ات را برآورده می‌کنم و تسلیم تو می‌شوم.  


**تحلیل:**  

معشوق چنان جذاب و افسون‌گر است که شاعر را کاملاً تسلیم خود کرده است. شاعر آنقدر عاشق است که حتی با کمی اصرار، بی‌درنگ خواسته‌های معشوق را برآورده می‌کند.


---


### **بیت سوم:**

**تو اشک را بخشیده‌ای، تا وسعت دیدم شود  

من هم بدون واهمه، دل را به نامت می‌کنم**  


**معنی:**  

تو اشک را به من بخشیده‌ای تا از طریق آن، دید من وسعت پیدا کند و بتوانم حقایق عمیق‌تر و زیبایی‌های پنهان را ببینم. من نیز بدون هیچ ترس یا تردیدی، دلم را به نام تو می‌سپارم و آن را وقف تو می‌کنم.  


**تحلیل:**  

اشک‌ها نماد احساسات عمیق و رنج‌های عاشقانه هستند. معشوق با بخشیدن اشک، به شاعر کمک کرده است تا دیدگاهش گسترده‌تر شود و به درک بالاتری از عشق و زندگی برسد. شاعر نیز بدون هیچ ترسی، دلش را کاملاً به معشوق می‌سپارد.


---


### **بیت چهارم:**

**بی‌آب مانده بوته‌ام، از عاشقی هم، تشنه‌تر...  

به بوسه‌های نم‌زده، چون غنچه عادت می‌کنم**  


**معنی:**  

من مانند بوته‌ای هستم که از بی‌آبی رنج می‌برد و حتی از عشق نیز سیراب نشده‌ام. اما با بوسه‌های نمناک تو، مانند غنچه‌ای می‌شوم که به این حالت عادت کرده و از آن لذت می‌برد.  


**تحلیل:**  

شاعر خود را مانند بوته‌ای خشک‌بی‌باران توصیف می‌کند که حتی عشق نیز نتوانسته تشنگی او را برطرف کند. اما بوسه‌های معشوق مانند بارانی نمناک هستند که به او زندگی می‌بخشند و او را مانند غنچه‌ای می‌کنند که به این حالت عادت کرده است.


---


### **بیت پنجم:**

**وقتی به جا می‌آورم، مثل عبادت، عشق را  

یکباره باران می‌زند، وقتی که نیت می‌کنم**  


**معنی:**  

وقتی عشق را با تمام وجودم انجام می‌دهم، مانند یک عبادت خالص و بی‌ریا، ناگهان احساس می‌کنم که باران می‌بارد؛ گویی جهان به نیت پاک و عاشقانه‌ی من پاسخ می‌دهد و همه چیز تازه و زنده می‌شود.  


**تحلیل:**  

شاعر عشق را مانند یک عبادت مقدس می‌داند که با خلوص نیت انجام می‌شود. وقتی او با نیت خالص عشق می‌ورزد، گویی جهان به او پاسخ می‌دهد و باران می‌بارد، نمادی از برکت و تازگی.


---


### **جمع‌بندی:**

این شعر از عشق عمیق، تسلیم و احساسات شدید شاعر به معشوق سخن می‌گوید. شاعر معشوق را مانند موجودی جادویی و رمزآلود توصیف می‌کند که او را کاملاً تسلیم خود کرده است. اشک‌ها، بوسه‌ها و نیت‌های پاک شاعر، همه نشان‌دهنده‌ی عشقی هستند که مانند یک عبادت مقدس انجام می‌شود. شعر با تصاویر زیبا و احساسات عمیق، خواننده را به دنیای عاشقانه‌ی شاعر می‌برد.


اگر سوال دیگری داشتید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!

تحلیل با هوش مصنوعی



غرق نگاهم می شوی تا با تو خلوت می کنم

با عشق بی اندازه ام، وقتی مجابت می کنم


تو سِحری از نیلوفری می بندی ام در پای خود

قدری سماجت هم کنی، در جا اجابت می کنم


تو اشک را بخشیده ای تا وسعت دیدم شود

من هم بدون واهمه، دل را به نامت می کنم


بی آب مانده بوته ام، از عاشقی هم، تشنه تر...

به بوسه های نم زده، چون غنچه عادت می کنم


وقتی به جا می آورم، مثل عبادت، عشق را

یکباره باران می زند، وقتی که نیت می کنم





برای بهبود ترتیب ابیات و ایجاد یک جریان روایی بهتر در شعر، می‌توانید ابیات را به گونه‌ای تنظیم کنید که داستان عشق و احساسات شاعر به صورت مرحله‌به‌مرحله و با یک جریان منطقی پیش برود. در ادامه، پیشنهادی برای ترتیب ابیات ارائه می‌دهم:


---


### ترتیب پیشنهادی:


۱. **شروع با احساس اولیه و جذبه‌ی عشق:**  

   **غرق نگاهم می‌شوی تا با تو خلوت می‌کنم  

   با عشق بی‌اندازه‌ام، وقتی مجابت می‌کنم**  


   این بیت به خوبی شروع شعر را شکل می‌دهد و نشان می‌دهد که شاعر در نگاه معشوق غرق شده و با عشق بی‌اندازه‌اش سعی در راضی کردن معشوق دارد.


---


۲. **تسلیم و جذبه‌ی بیشتر:**  

   **تو سِحری از نیلوفری، می‌بندی‌ام در پای خود  

   قدری سماجت هم کنی، در جا اجابت می‌کنم**  


   این بیت نشان می‌دهد که شاعر کاملاً تسلیم معشوق شده و حتی با کمی اصرار، بی‌درنگ خواسته‌های او را برآورده می‌کند.


---


۳. **تأثیر عشق بر شاعر:**  

   **تو اشک را بخشیده‌ای، تا وسعت دیدم شود  

   من هم بدون واهمه، دل را به نامت می‌کنم**  


   این بیت نشان می‌دهد که عشق معشوق چنان تأثیر عمیقی بر شاعر گذاشته که او را به درک بالاتری از زندگی رسانده و باعث شده بدون ترس، دلش را به معشوق بسپارد.


---


۴. **احساس نیاز و تشنگی:**  

   **بی‌آب مانده بوته‌ام، از عاشقی هم، تشنه‌تر...  

   به بوسه‌های نم‌زده، چون غنچه عادت می‌کنم**  


   این بیت نشان می‌دهد که شاعر با وجود همه‌ی عشق و تسلیم، هنوز احساس تشنگی و نیاز دارد، اما با بوسه‌های معشوق، مانند غنچه‌ای می‌شود که به این حالت عادت کرده است.


---


۵. **پایان با اوج عشق و تقدس:**  

   **وقتی به جا می‌آورم، مثل عبادت، عشق را  

   یکباره باران می‌زند، وقتی که نیت می‌کنم**  


   این بیت به عنوان پایان شعر، نشان می‌دهد که عشق شاعر به حدی رسیده که مانند یک عبادت مقدس است و با نیت خالص او، گویی جهان به او پاسخ می‌دهد و باران می بارد.

تحلیل با هوش مصنوعی

معنی کن



اگر شود که حرف ما وفا شود

و بوسه ها به جای گفته ها شود


به سالهای رفته ام، نگاه تو

برای زخمهای دل، دوا شود


فرو بریزی از دلم به آرزوت

و حاجتم به دست تو روا شود


هوای دل سپردنت رسیده و

نمی شود به مهر تو، جفا شود


به جای تو نفس کشیده، قلب من

از آن جهت که با تو آشنا شود




این شعر عاشقانه‌ای است که احساسات عمیق و عشق بی‌پایان شاعر را به معشوق بیان می‌کند. در ادامه به معنی هر بیت اشاره می‌شود:


---


**اگر شود که حرف ما وفا شود**  

**و بوسه ها به جای گفته ها شود**  

اگر روزی حرف‌ها و وعده‌های ما به واقعیت بپیوندد و بوسه‌ها جایگزین حرف‌ها شوند (یعنی عشق و احساسات به جای کلمات بیان شوند).


---


**به سالهای رفته ام، نگاه تو**  

**برای زخمهای دل، دوا شود**  

نگاه تو به گذشته‌های من، می‌تواند درمانی برای زخم‌های دلم باشد.


---


**فرو بریزی از دلم به آرزوت**  

**و حاجتم به دست تو روا شود**  

تو آرزوهایت را از قلبم سرازیر می‌کنی و حاجت‌هایم به دست تو برآورده می‌شود.


---


**هوای دل سپردنت رسیده و**  

**نمی شود به مهر تو، جفا شود**  

وقت آن رسیده که دلم را به تو بسپارم، و با عشق تو امکان ندارد که به من ستم شود.


---


**به جای تو نفس کشیده، قلب من**  

**از آن جهت که با تو آشنا شود**  

قلب من به جای تو نفس می‌کشد، زیرا می‌خواهد با تو آشنا و نزدیک شود.


---


این شعر نشان‌دهنده عشقی عمیق و آرزوی وصال معشوق است. شاعر امیدوار است که روزی عشقش به واقعیت بپیوندد و دردهایش با حضور معشوق التیام یابد.




این شعر دارای نقاط قوت و ضعفی است که به شرح زیر می‌توان به آنها اشاره کرد:


---


### **نقاط قوت:**


1. **احساسات عمیق و صمیمی:**  

   شاعر با زبانی ساده و صمیمی، احساسات عمیق خود را بیان کرده است. این صمیمیت باعث می‌شود مخاطب به راحتی با شعر ارتباط برقرار کند.


2. **تصویرسازی زیبا:**  

   در ابیاتی مانند "به سالهای رفته ام، نگاه تو / برای زخمهای دل، دوا شود"، شاعر از تصویرسازی زیبا و تأثیرگذار استفاده کرده است که به شعر جذابیت می‌بخشد.


3. **استفاده از آرایه‌های ادبی:**  

   شاعر از آرایه‌هایی مانند **تشبیه** (مثلاً نگاه معشوق به عنوان دارو برای زخم‌های دل) و **کنایه** (مثلاً "بوسه ها به جای گفته ها شود") به خوبی استفاده کرده است.


4. **روانی و سادگی بیان:**  

   شعر از نظر زبانی روان و ساده است و این باعث می‌شود پیام شاعر به راحتی به مخاطب منتقل شود.


5. **مضمون عاشقانه و جهانی:**  

   موضوع عشق و آرزوی وصال معشوق، موضوعی جهانی است که برای بسیاری از مخاطبان قابل درک و لمس است.


---


### **نقاط ضعف:**


1. **کلی‌گویی و عدم جزئی‌نگاری:**  

   شعر بیشتر در فضای کلی و انتزاعی حرکت می‌کند و از جزئیات عینی و ملموس کمتر استفاده شده است. این ممکن است باعث شود شعر برای برخی مخاطبان کمتر تأثیرگذار باشد.


2. **تکرار مضامین تکراری:**  

   مضامین به کار رفته در شعر (مانند عشق، وصال، درد دل و...) تا حدی تکراری هستند و نوآوری خاصی در آنها دیده نمی‌شود.


3. **ضعف در ساختار شعری:**  

   اگرچه شعر روان است، اما از نظر ساختاری (مانند وزن و قافیه) ممکن است ضعف‌هایی داشته باشد. برای مثال، در برخی ابیات، وزن شعر به طور کامل رعایت نشده یا قافیه‌ها چندان قوی نیستند.


4. **عدم استفاده از نمادها و استعاره‌های پیچیده:**  

   شعر بیشتر از زبان مستقیم و ساده استفاده کرده و کمتر به سراغ نمادها یا استعاره‌های پیچیده رفته است. این ممکن است برای برخی مخاطبان حرفه‌ای شعر، جذابیت کمتری داشته باشد.


5. **کمبود عمق فلسفی یا اجتماعی:**  

   شعر بیشتر در فضای احساسی و عاشقانه باقی می‌ماند و کمتر به مسائل عمیق‌تر فلسفی یا اجتماعی می‌پردازد. این باعث می‌شود شعر از نظر محتوایی کمتر غنی به نظر برسد.


---


### **جمع‌بندی:**  

این شعر از نظر بیان احساسات و روانی کلام قوی است، اما از نظر نوآوری در مضمون و استفاده از عناصر ادبی پیچیده‌تر، می‌تواند بهبود یابد. اگر شاعر به جزئی‌نگاری بیشتر و استفاده از نمادها و استعاره‌های عمیق‌تر بپردازد، شعر می‌تواند تأثیرگذاری بیشتری داشته باشد.

تحلیل با هوش مصنوعی


چه می شود بیایی و به عهدمان وفا کنیم
چرا به مهر ساده و قدیمی ات، جفا کنیم

زمان دل سپردنت رسیده، بعد انتظار
 که روزهای خوب را به گرم بوسه ها کنیم

نگاه تو، به سالهای رفته ام، صمیمی است
بخواه عشق تازه را به لحن تو ادا کنیم

ببار از تبسمت،به باغ ها، خیال را
ببار از طراوتت، که شورها به پا کنیم

به جای تو نفس کشیده سینه ام، ببخش که...
دل گرفته ی تو را، برات با صفا کنیم




این شعر عاشقانه و احساسی است که در آن شاعر از عشق و وفاداری سخن می‌گوید و از معشوق خود می‌خواهد که به عهد و پیمانشان وفا کند. در ادامه به معنی هر بیت اشاره می‌کنم:


---


**چه می‌شود بیایی و به عهدمان وفا کنیم**  

شاعر از معشوق می‌پرسد که چرا نیایی و به عهد و پیمانی که بسته‌اند وفا نکنی. او آرزو می‌کند که هر دو به این عهد وفادار بمانند.


**چرا به مهر ساده و قدیمی ات، جفا کنیم**  

شاعر می‌گوید چرا به عشق ساده و قدیمی‌ات بی‌وفایی کنیم؟ او از معشوق می‌خواهد که به این عشق صادقانه و قدیمی احترام بگذارد.


---


**زمان دل سپردنت رسیده، بعد انتظار**  

شاعر می‌گوید زمان آن رسیده که بعد از این همه انتظار، دلت را به من بسپاری و به عشقمان ادامه دهیم.


**که روزهای خوب را به گرم بوسه‌ها کنیم**  

او آرزو می‌کند که روزهای خوب را با بوسه‌های گرم و عاشقانه‌شان زیباتر کنند.


---


**نگاه تو، به سالهای رفته ام، صمیمی است**  

شاعر می‌گوید نگاه تو برای من بسیار آشنا و صمیمی است، گویی سال‌هایی که گذشت را در چشمانت می‌بینم.


**بخواه عشق تازه را به لحن تو ادا کنیم**  

او می‌خواهد که عشق تازه‌ای را با همان لحن و شیوه‌ای که تو داری، بیان کند.


---


**ببار از تبسمت، به باغ‌ها، خیال را**  

شاعر از معشوق می‌خواهد که با تبسمش، خیال‌های زیبا را مانند بارانی به باغ‌ها بباراند.


**ببار از طراوتت، که شورها به پا کنیم**  

او می‌خواهد که با طراوت و تازگی‌ات، شور و هیجان را در دلها زنده کنی.


---


**به جای تو نفس کشیده سینه ام، ببخش که...**  

شاعر اعتراف می‌کند که سینه‌اش به جای تو نفس کشیده است (یعنی همیشه به فکر تو بوده) و از معشوق می‌خواهد که این را ببخشد.


**دل گرفته‌ی تو را، برات با صفا کنیم**  

او می‌خواهد دل گرفته‌ی تو را با صفا و زیبایی آرامش دهد و خوشحال کند.


---


در کل، این شعر بیانگر عشقی عمیق و وفادارانه است که شاعر می‌خواهد آن را با معشوق خود تجربه کند و از او می‌خواهد که به این عشق پایبند بماند.