چه می شود بیایی و به عهدمان وفا کنیم
چرا به مهر ساده و قدیمی ات، جفا کنیم
زمان دل سپردنت رسیده، بعد انتظار
که روزهای خوب را به گرم بوسه ها کنیم
نگاه تو، به سالهای رفته ام، صمیمی است
بخواه عشق تازه را به لحن تو ادا کنیم
ببار از تبسمت،به باغ ها، خیال را
ببار از طراوتت، که شورها به پا کنیم
به جای تو نفس کشیده سینه ام، ببخش که...
دل گرفته ی تو را، برات با صفا کنیم
این شعر عاشقانه و احساسی است که در آن شاعر از عشق و وفاداری سخن میگوید و از معشوق خود میخواهد که به عهد و پیمانشان وفا کند. در ادامه به معنی هر بیت اشاره میکنم:
---
**چه میشود بیایی و به عهدمان وفا کنیم**
شاعر از معشوق میپرسد که چرا نیایی و به عهد و پیمانی که بستهاند وفا نکنی. او آرزو میکند که هر دو به این عهد وفادار بمانند.
**چرا به مهر ساده و قدیمی ات، جفا کنیم**
شاعر میگوید چرا به عشق ساده و قدیمیات بیوفایی کنیم؟ او از معشوق میخواهد که به این عشق صادقانه و قدیمی احترام بگذارد.
---
**زمان دل سپردنت رسیده، بعد انتظار**
شاعر میگوید زمان آن رسیده که بعد از این همه انتظار، دلت را به من بسپاری و به عشقمان ادامه دهیم.
**که روزهای خوب را به گرم بوسهها کنیم**
او آرزو میکند که روزهای خوب را با بوسههای گرم و عاشقانهشان زیباتر کنند.
---
**نگاه تو، به سالهای رفته ام، صمیمی است**
شاعر میگوید نگاه تو برای من بسیار آشنا و صمیمی است، گویی سالهایی که گذشت را در چشمانت میبینم.
**بخواه عشق تازه را به لحن تو ادا کنیم**
او میخواهد که عشق تازهای را با همان لحن و شیوهای که تو داری، بیان کند.
---
**ببار از تبسمت، به باغها، خیال را**
شاعر از معشوق میخواهد که با تبسمش، خیالهای زیبا را مانند بارانی به باغها بباراند.
**ببار از طراوتت، که شورها به پا کنیم**
او میخواهد که با طراوت و تازگیات، شور و هیجان را در دلها زنده کنی.
---
**به جای تو نفس کشیده سینه ام، ببخش که...**
شاعر اعتراف میکند که سینهاش به جای تو نفس کشیده است (یعنی همیشه به فکر تو بوده) و از معشوق میخواهد که این را ببخشد.
**دل گرفتهی تو را، برات با صفا کنیم**
او میخواهد دل گرفتهی تو را با صفا و زیبایی آرامش دهد و خوشحال کند.
---
در کل، این شعر بیانگر عشقی عمیق و وفادارانه است که شاعر میخواهد آن را با معشوق خود تجربه کند و از او میخواهد که به این عشق پایبند بماند.