بین من و بین تو و حرف علایق
بر سر دل، عشق شده، این همه لایق
باز غم خاطره ها بر لب دریاست
تنگ به آغوش و شب و بوسه و قایق
عشق من از سادگی ام، عین یقین است
اشک شده دلهره ای بر دل صادق
دست به سر کن هوست را گل نازم
سرد شد از فاصله ها داغ شقایق
ترس به خود راه نده شب که گذر کرد
از لب باران زده ی این گل عاشق
این شعر از زبان شاعری است که درباره عشق، جدایی و خاطراتش صحبت میکند. در ادامه، هر بیت را به صورت جداگانه معنی و تحلیل میکنم:
---
**بیت اول:**
```
بین من و بین تو و حرف علایق
بر سر دل، عشق شده، این همه لایق
```
**معنی:**
بین من و تو، و همچنین بین حرفها و علاقههایی که وجود دارد، عشق به موضوع اصلی تبدیل شده است. عشق آنقدر زیبا و شایسته است که همه چیز را تحت تأثیر قرار داده است.
**ایراد:** در این بیت، کلمه "لایق" کمی نامأنوس به نظر میرسد. شاید بهتر باشد از کلمهای مانند "زیبا" یا "شایسته" استفاده شود تا مفهوم بهتر منتقل شود.
---
**بیت دوم:**
```
باز غم خاطره ها بر لب دریاست
تنگ به آغوش و شب و بوسه و قایق
```
**معنی:**
غم خاطرات گذشته دوباره زنده شده است، مانند موجی که به لب دریا میآید. در آغوش شب، بوسهها و قایقها، احساس تنگی و فشردگی وجود دارد.
**ایراد:** این بیت کمی پیچیده است و ممکن است خواننده را سردرگم کند. بهتر است مفهوم "تنگ به آغوش" روشنتر بیان شود.
---
**بیت سوم:**
```
عشق من از سادگی ام، عین یقین است
اشک شده دلهره ای بر دل صادق
```
**معنی:**
عشق من به دلیل سادگیام، کاملاً واقعی و یقینی است. اشکهایم تبدیل به دلهرهای شدهاند که بر دل صادق و راستین من تأثیر گذاشتهاند.
**ایراد:** این بیت روان و زیباست و ایراد خاصی ندارد.
---
**بیت چهارم:**
```
دست به سر کن هوست را گل نازم
سرد شد از فاصله ها داغ شقایق
```
**معنی:**
دستت را به سر من بگذار و مرا نوازش کن، چون گل نازکی هستم. فاصلهها باعث شدهاند که حتی داغ شقایق (نماد عشق و درد) هم سرد شود.
**ایراد:** کلمه "هوست" ممکن است نامفهوم باشد. بهتر است از کلمهای مانند "دستت" یا "سرش" استفاده شود.
---
**بیت پنجم:**
```
ترس به خود راه نده شب که گذر کرد
از لب باران زده ی این گل عاشق
```
**معنی:**
نترس، چون شب گذشت و از لبهای بارانزده این گل عاشق (منظور خود شاعر یا معشوق است) خبری از خطر نیست.
**ایراد:** این بیت کمی مبهم است. بهتر است مفهوم "لب باران زده" روشنتر بیان شود.
---
**پیشنهاد برای بهبود شعر:**
1. استفاده از کلمات سادهتر و روانتر برای انتقال بهتر مفاهیم.
2. توضیح بیشتر در مورد برخی تصاویر شعری مانند "تنگ به آغوش" یا "لب باران زده".
3. اصلاح کلمات نامأنوس مانند "لایق" و "هوست".
اگر دوست دارید، میتوانم نسخه اصلاحشده این شعر را نیز ارائه دهم!
متشکرم برای توضیح شما! بله، اصطلاح **"دست به سر کردن"** در برخی موارد و در زبان محاورهای میتواند به معنای **"از خود دور کردن"**، **"راندن"** یا حتی **"دک کردن"** (به اصطلاح عامیانه) استفاده شود. این معنا بیشتر در موقعیتهایی به کار میرود که شخصی بخواهد دیگری را به نوعی از خود دور کند یا از شر او خلاص شود. این کار ممکن است با رفتارهای غیرمستقیم یا حتی با بیتوجهی انجام شود.
---
### معنی "دست به سر کردن" به این مفهوم:
1. **از خود دور کردن:**
- یعنی کسی را با رفتار یا حرفهای غیرمستقیم از خود دور نگه داشتن.
مثال: "مدتیه دارمش دست به سر میکنم تا خودش بره."
(یعنی با رفتارهایم او را از خود دور میکنم تا خودش تصمیم به رفتن بگیرد.)
2. **راندن:**
- یعنی کسی را به شکلی غیرمستقیم از محیط یا جمع بیرون کردن.
مثال: "از مهمونی با حرفهایش همه رو دست به سر کرد."
(یعنی با حرفهایش همه را از خود دور کرد یا ناراحت کرد.)
3. **دک کردن (عامیانه):**
- یعنی کسی را به شکلی غیرمستقیم یا با حیله از خود دور کردن.
مثال: "اون رو با یه بهونه دست به سر کرد و فرستادش خونه."
(یعنی با یک بهانه او را از خود دور کرد.)
---
### در شعر شما:
اگر بخواهیم این معنا را در شعر شما بررسی کنیم:
```
دست به سر کن هوست را گل نازم
سرد شد از فاصله ها داغ شقایق
```
- **تفسیر:** شاعر ممکن است از معشوق بخواهد که او را از خود دور کند ("دست به سر کن")، چون فاصلهها باعث سردی احساسات شدهاند.
- **کنایه:** این عبارت میتواند کنایه از این باشد که شاعر میخواهد معشوق او را رها کند یا از خود دور نگه دارد.
---
### نکته:
این معنا از "دست به سر کردن" بیشتر در زبان محاورهای و غیررسمی استفاده میشود و ممکن است در شعر یا متنهای ادبی کمتر دیده شود. اگر شعر شما به این معنا اشاره دارد، میتوانید آن را با توجه به این مفهوم تفسیر کنید.
اگر نیاز به توضیح بیشتری دارید یا میخواهید روی بخش دیگری از شعر کار کنیم، خوشحال میشوم کمک کنم!