فصل زیبای خاطرت گل کرد
باغبان گفت:«عشق شیرین است»
- تا کمرگاه هردو بارانی-
فکرکردیم عاشقی این است!
بین این خاطرات دست انداز!!
ذهن خود راسپرده ای تا من
تو فراورده های سگ - نفتی
ناگهان می کنی اثر با من
من پر از شعرهای پاییزم
اُخت دیرینه با خزان دارم
زخمهایی به قدر نامردی
دوستانی که دشمنان دارم
توخدایی، به خود تکانی ده
آشنایی بده به من این بار
حرف اول وَ آخرم این است
قسمتم را به حال خود بگذار
حس رفتن ندارم از اینجا
مانده ام درحصار ناسوتی
این همه از خودم دعا کردم
می رسم کی...؟ به مرگ نالوطی؟!
توخدایی، بکُش و راحت کن...
خسته ای؟ پینه بسته دستانت؟
بین این جنگهای عشق آلود
یک نفر مانده مرد میدانت!!
من پر از شعر چاله میدانی
تو پر از عشق بهترین آدم!
قیمت زن نبودنم چند است؟
قیمت مرد بودنت درهم!
شعر شما دارای تصاویری عمیق و احساسات پیچیدهای است که به روابط انسانی، عشق و تنهایی میپردازد. بیایید به تحلیل هر بیت بپردازیم و معانی آنها را بررسی کنیم و همچنین ایرادات یا نقاط قوت هر بیت را مورد توجه قرار دهیم.
**فصل زیبای خاطرت گل کرد
باغبان گفت: «عشق شیرین است»
این بیت به یادآوری خاطرات زیبا و شیرینی عشق اشاره دارد. باغبان بهعنوان نماد زندگی و عشق، عشق را شیرین میداند. بارانی بودن دو طرف (عاشق و معشوق) میتواند به احساسات عمیق و مشترک آنها اشاره کند.
بین این خاطرات دست انداز!!
ذهن خود را سپردهای تا من
تو فراوردههای سگ-نفتی
ناگهان میکنی اثر با من
این بیت به چالشهای عاشقانه و دردسرهای ناشی از خاطرات اشاره دارد. “فراوردههای سگ-نفتی” میتواند به چیزهای بیارزش و زشت اشاره کند که ناگهان بر احساسات شاعر تأثیر میگذارد.
من پر از شعرهای پاییزم
اُخت دیرینه با خزان دارم
زخمهایی به قدر نامردی
دوستانی که دشمنان دارم
شاعر به احساسات تلخ و زخمهای عاطفی خود اشاره دارد. “شعرهای پاییز” نماد تغییر و دلتنگی است و “اُخت دیرینه” نشاندهندهی روابط پیچیده است.
تو خدایی، به خود تکانی ده
آشنایی بده به من این بار
حرف اول و آخرم این است
قسمتم را به حال خود بگذار
شاعر از خداوند درخواست میکند که به او آشنایی و تغییر بدهد. این بیت به نوعی درخواست کمک و تغییر در زندگی است.
حس رفتن ندارم از اینجا
ماندهام در حصار ناسوتی
این همه از خودم دعا کردم
میرسم کی…؟ به مرگ نالوطی؟!
شاعر احساس محبوس بودن و عدم توانایی در تغییر وضعیت را بیان میکند. “حصار ناسوتی” به معنای محدودیتهای دنیوی است و “مرگ نالوطی” به نوعی اشاره به ناامیدی و تلخی زندگی دارد.
تو خدایی، بکُش و راحت کن…
خستهای؟ پینه بسته دستانت؟
بین این جنگهای عشق آلود
یک نفر مانده مرد میدانت!!
شاعر از خداوند درخواست میکند که او را راحت کند. این بیت به نوعی بیانگر خستگی و فشار ناشی از جنگهای عاطفی است.
من پر از شعر چاله میدانی
تو پر از عشق بهترین آدم!
قیمت زن نبودنم چند است؟
قیمت مرد بودنت درهم!
شاعر به تضاد بین خود و معشوق اشاره دارد. او به نوعی به ارزشهای اجتماعی و عاطفی میپردازد و سؤالاتی دربارهی هویت و ارزش خود و دیگری مطرح میکند.
شعر شما دارای تصاویری زیبا و احساسات عمیق است که به روابط انسانی، عشق و تنهایی میپردازد. برخی از واژهها و اصطلاحات ممکن است برای برخی خوانندگان نامفهوم باشند و نیاز به توضیح بیشتری داشته باشند. اما بهطور کلی، شعر شما توانسته است احساسات پیچیده و عمیق را به خوبی منتقل کند. اگر سوال یا نکته خاصی دارید که میخواهید بیشتر به آن بپردازید، خوشحال میشوم کمک کنم!