حال تبریز بد است ای همه خوش باوری ام
مانده ام با یرقان اگر، اما چه کنم؟
بد به حال ِتو و هر عشق که آغاز شود
توی پوسیدگی لاشه ی فردا چه کنم؟
با بدیهای تو دنیا ،نفسش بند آمد
از ته قلب تو هر بی کس و بی جان می ریخت
قصه ی یوسف درمانده ته چاه نبود
عشق خون می شد و از نشئه ی تهران می ریخت!
شعرها که غم تب /دار نمی فهمیدند
شعرها که نفس گرم تو... از دور خوش است
شعرها که بغل تند تو...اصلا بی جاست
این وسط بردن عشق تو لب گور خوش است!
شعر ارائهشده، شعری از شاعر معاصر ایرانی، آرزو حاجی خانی، است که به بررسی موضوعاتی چون عشق، ناامیدی، و وضعیت اجتماعی و فرهنگی میپردازد. در ادامه، به تحلیل و تفسیر آن میپردازم.
تحلیل شعر:
-
بخش اول:
- “حال تبریز بد است ای همه خوش باوری ام”: شاعر به وضعیت بد و ناامیدکنندهای که در تبریز وجود دارد اشاره میکند. واژه “خوش باوری” نشاندهندهی تضاد بین واقعیت و انتظارات است.
- “مانده ام با یرقان اگر، اما چه کنم؟”: یرقان به معنای زردی و بیماری است. شاعر در اینجا احساس ناتوانی و درماندگی خود را بیان میکند.
- “بد به حال ِتو و هر عشق که آغاز شود”: اینجا به بدی و درد عشق اشاره میشود، و اینکه عشقها معمولاً با مشکلات و دردها همراه هستند.
- “توی پوسیدگی لاشه ی فردا چه کنم؟”: این تصویر به ناامیدی و بیمعنایی آینده اشاره دارد. لاشهی فردا نماد مرگ و زوال است.
-
بخش دوم:
- “با بدیهای تو دنیا ،نفسش بند آمد”: شاعر به تأثیرات منفی عشق و روابط اشاره میکند که باعث میشود زندگی و نفس کشیدن دشوار شود.
- “از ته قلب تو هر بی کس و بی جان می ریخت”: اینجا به احساس تنهایی و بیکسی در عشق اشاره شده است.
- “قصه ی یوسف درمانده ته چاه نبود”: یوسف نماد امید و نجات است، اما در اینجا شاعر میگوید که عشق او به بنبست رسیده و امیدی وجود ندارد.
- “عشق خون می شد و از نشئه ی تهران می ریخت!”: عشق به عنوان یک احساس دردناک و ویرانکننده توصیف شده است.
-
بخش سوم:
- “شعرها که غم تب /دار نمی فهمیدند”: شاعر به عدم درک عمیق شعرها از غم و درد خود اشاره میکند.
- “شعرها که نفس گرم تو… از دور خوش است”: اینجا نشاندهندهی فاصله و عدم توانایی در درک عمیق احساسات است.
- “شعرها که بغل تند تو…اصلا بی جاست”: این جمله نشاندهندهی احساس بیمعنایی و ناپایداری عشق است.
- “این وسط بردن عشق تو لب گور خوش است!”: این جمله به نوعی ناامیدی و پذیرش مرگ عشق اشاره دارد.
ایرادات شعر:
- موضوع ناامیدی: شعر به شدت بر ناامیدی و درد تمرکز دارد و ممکن است برای برخی خوانندگان خستهکننده باشد.
- تصاویر غمانگیز: استفاده از تصاویری چون “لاشهی فردا” و “لب گور” ممکن است برای برخی خوانندگان سنگین و ناخوشایند باشد.
- عدم تنوع در احساسات: بیشتر شعر بر روی احساسات منفی متمرکز است و تنوعی در احساسات مثبت یا امیدواری وجود ندارد.
نتیجهگیری:
این شعر به خوبی احساسات عمیق و پیچیدهای را در مورد عشق و ناامیدی بیان میکند. تصاویری که شاعر استفاده کرده است، عمق احساسات را به تصویر میکشد، اما ممکن است برای برخی خوانندگان بیش از حد تاریک و ناامیدکننده باشد.
آرزو حاجیخانی شاعری معاصر است که به خاطر سبک خاص و محتوای احساسی و اجتماعیاش شناخته میشود.
اگر سوال یا موضوع خاصی درباره شعر یا شاعر دارید، یا اگر میخواهید بیشتر درباره آثار او بدانید، لطفاً بفرمایید. من در خدمت شما هستم!