۱۴
نشسته رو به روی تو، دوباره گریه ها کنم
اشاره کن، به گرمی ات، گلایه را رها کنم
چه فکرها که کرده ام، شبانه تا سحر به تو
به شرم چشمهای تو، نگاه بی ریا کنم
تمام عشق و آرزو به سوی تو دویده است
نخواه تا شبیه تو، به هر کسی وفا کنم
برقص با من این خزان، میان رقص برگ و باد
که پشت هم ترانه ها، بخوانمت، دعا کنم
در این مسیر عاشقی، اگر چه عاقلانه نیست
که عشق سرسپرده را، برات سوفیا کنم
این شعر، عاشقانهای لطیف و عمیق است که با زبانی ساده و رسا، احساسات شاعر را به زیبایی منتقل میکند.
چند نکته قابل توجه در این شعر:
* **تضادها:** تضادهایی مانند گریه و گرمی، شرم و نگاه بیریا، خزان و رقص، و عاقلانه نبودن عشق و سرسپردگی، به عمق احساسات و پیچیدگیهای رابطه عاشقانه اشاره دارند. این تضادها باعث میشوند که شعر جذابتر و تأثیرگذارتر شود.
* **تکرار:** تکرار کلمه "تو" و استفاده از ضمیر "تو" در بسیاری از ابیات، نشان از اهمیت و جایگاه ویژه معشوق در قلب شاعر دارد.
* **تصویرسازی:** تصاویری که شاعر در شعر به کار برده است مانند "گریه ها"، "گلایه"، "چشمهای تو"، "رقص برگ و باد"، و "مسیر عاشقی"، به خواننده کمک میکند تا فضای شعر را بهتر درک کند و با احساسات شاعر همدلی کند.
* **مضامین:** مضامین اصلی شعر شامل عشق، دلدادگی، تردید، و امید هستند. شاعر در عین حال که از دوری معشوق رنج میبرد، امیدوار است که بتواند عشق خود را به او ثابت کند و مورد پذیرش او قرار گیرد.
به طور کلی، این شعر با استفاده از زبانی ساده و روان، احساسات عاشقانهای را به طور مؤثر بیان میکند و خواننده را به تأمل در مورد ماهیت عشق و رابطه عاشقانه وا میدارد. شعر از لحاظ ساختار و وزن و قافیه نیز، به نظر میرسد که از ساختار شعری منظمی پیروی میکند.