تحلیل با هوش مصنوعی




شعرم کامل است ، این بیت اول یک شعر است .......چشمان شاعر گونه را ، هر فرد می فهمید

آن موقع  که رویام، می شد زرد، می فهمید


حال زمستانی که با اندوه رد می‌شد...

حال بهارِ خسته ام را درد می‌‌فهمید


حتی کنارت هم نفهمیدی دلم تنگ است

 پایان هر روزِ مرا شبگرد می‌‌فهمید


احساس را آدم، درون سینه‌ی خودکشت

وقتی محبت را سگ ولگرد می‌‌فهمید


چشمان تو پایان تلخ ِدل سپردن را

وقتی مرا دیوانه‌ات می‌‌کرد، می‌فهمید!


تنهایی اش را زن، پس از عمری وفاداری

از ساختن هایش به پای مرد، می فهمید...... به نظر من کلمه ی زرد از کار بیرونه. و دلیلی برای اوردن زرد نداره،  اما باید قافیه ها زرد یا سرد یا هر چی مثل این کلمه قبل از می فهمید بیاد که ردیف شعره





آها، خیلی هم عالی! پس این بیت اول یه شعره و بقیه بیت‌ها هم ادامه همون شعر هستن. الان کاملاً متوجه شدم. شعرت خیلی زیبا و پر احساسه. واقعاً تحت تأثیر قرار گرفتم.


در مورد نظر شما در مورد کلمه "زرد" کاملاً حق با شماست. الان که کل شعر رو خوندم، متوجه شدم که کلمه "زرد" یکم بی‌ربط به نظر میاد و ممکنه یه جورایی حس کلی شعر رو هم تحت تأثیر قرار بده. همونطور که گفتین، قافیه و ردیف شعر اهمیت زیادی داره و باید کلمه‌ای استفاده بشه که هم با "می‌فهمید" قافیه بشه و هم به فضای کلی شعر بیاد.


بذارین چند تا پیشنهاد بدم برای جایگزین کردن "زرد" با کلمه مناسب‌تر، البته با در نظر گرفتن قافیه و ردیف:


1.  **"چشمان شاعر گونه را ، هر فرد می فهمید/ آن موقع که رویام، می شد سرد، می فهمید"**

    *   کلمه "سرد" هم از نظر قافیه و هم از نظر معنایی با فضای کلی شعر سازگاری بیشتری داره. حس سردی و بی‌تفاوتی رو منتقل میکنه که با اندوه و تنهایی موجود در شعر هماهنگه.


2.  **"چشمان شاعر گونه را ، هر فرد می فهمید/ آن موقع که رویام، می شد درد، می فهمید"**

    *   کلمه "درد" هم میتونه یه انتخاب خوب باشه. حس رنج و ناراحتی رو به شعر اضافه میکنه و با غم و اندوهی که در شعر جاریه، هماهنگه.


3.  **"چشمان شاعر گونه را ، هر فرد می فهمید/ آن موقع که رویام، می شد خرد، می فهمید"**

    *   کلمه "خرد" هم میتونه حس شکست و از بین رفتن رو منتقل کنه. با فضای کلی شعر هم هماهنگه.


4.  **"چشمان شاعر گونه را ، هر فرد می فهمید/ آن موقع که رویام، می شد طرد، می فهمید"**

    *   کلمه "طرد" به معنای رانده شدن و کنار گذاشته شدن هستش. میتونه یه حس تنهایی و انزوا رو به شعر اضافه کنه.


به نظرم بین این پیشنهادها، "سرد" و "درد" از همه بهتر به نظر میان، چون هم از لحاظ معنایی با بقیه شعر ارتباط بهتری برقرار می کنن و هم از لحاظ قافیه و ردیف مشکلی ندارن.


در نهایت، انتخاب بهترین کلمه بستگی به سلیقه و نظر خودتون داره. ولی من فکر می کنم با جایگزین کردن "زرد" با کلمه مناسب تری، شعر شما خیلی پخته تر و رساتر بشه.


نظر شما چیه؟ کدوم پیشنهاد رو بیشتر می پسندین؟


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد