ممنون، این شعرو هم پیوستگی معنایی و روایی رو بررسی کن، مضمون هر بیت شعرو بگو ببینیم پیوسته هست یا نه؟؟.........با جادهی رسیده به پایان برابری
با یک قدم به سمت بیابان برابری
ماه لقای تو غمِ صد آسمان گرفت
با کوچههای خلوت و باران برابری
وقتی رسیده عشق به گرداب دردناک
با گامهای خستهی طوفان برابری
هی دستهای دامنت آلودهشد به خون
ای عشق کشته! با دَم خوکان برابری
آخر نشد وجود من از مهر پر شود
با ماجرای زخم و نمکدان برابری
آب از سرت گذشته که، حالا وضو بگیر!
وقتی که با نجاست شیطان برابری
وقتی خدای ناکس تو، این و آن شده
اینگونه با چه چیزِ مسلمان برابری؟
دیگر به فکر روشنی قلب خود نباش
با رو سیاهیِ شب زندان برابری
خواهش میکنم. در ادامه، بررسی پیوستگی معنایی و روایی این شعر هشت بیتی و مضمون هر بیت آورده شده است:
* **بیت ۱:** شاعر در این بیت، مخاطب خود را با جادهای که به پایان رسیده و بیابانی که گویی تنها یک قدم با آن فاصله دارد، برابر میداند. این بیت، حس یاس و ناامیدی و همچنین بیهدفی و سرگردانی را به ذهن متبادر میکند.
* **بیت ۲:** در این بیت، زیبایی معشوق (ماه لقا) با غم عظیمی که حتی آسمانها را در بر گرفته مقایسه شده است. همچنین، با کوچههای خلوت و بارانی که حس تنهایی و اندوه را القا میکنند، برابری شده است. این بیت در ادامه بیت اول، به نوعی شدت و عمق رنج و اندوه را بیان میکند.
* **بیت ۳:** در اینجا، شاعر عشق را به گردابی دردناک تشبیه کرده و معشوق را با گامهای خسته طوفان برابر میداند. این بیت در امتداد بیت قبل، به رنج و درد ناشی از عشق اشاره میکند.
* **بیت ۴:** دستهای آلوده به خون معشوق، نشان از رنج و جفایی است که بر او رفته. شاعر، عشقِ کشته شده را با «دَم خوکان» برابر میداند که نمادی از پستی و زشتی است. این بیت به اوج تحقیر و رنجی اشاره دارد که معشوق متحمل شده است.
* **بیت ۵:** شاعر ناامیدی خود را از پر شدن قلبش از مهر بیان میکند و خود را با داستان زخم و نمکدان برابر میداند. این بیت به شدت و تداوم رنج و درد اشاره دارد و نشان میدهد که شاعر امیدی به بهبود شرایط ندارد.
* **بیت ۶:** شاعر با اشاره به اینکه آب از سر مخاطب گذشته است، به او توصیه میکند که وضو بگیرد. اما در ادامه، مخاطب را با نجاست شیطان برابر میداند. این بیت به نوعی به بیهودگی تلاش برای تطهیر اشاره دارد، چرا که مخاطب در عمیقترین آلودگیها فرو رفته است.
* **بیت ۷:** شاعر با طرح این سوال که با وجود اینکه خدای مخاطب در همه جا حاضر است و این و آن شده، مخاطب با چه چیزی به عنوان مسلمان برابر است؟، به نوعی به ریاکاری و تظاهر در دینداری اشاره دارد. این بیت در امتداد بیت قبل، بیاعتباری دینداری را مطرح میکند.
* **بیت ۸:** در آخرین بیت، شاعر به مخاطب میگوید که دیگر به فکر روشنی قلب خود نباشد، چرا که او با روسیاهی شب زندان برابر است. این بیت به یاس و ناامیدی عمیق شاعر اشاره دارد و نشان میدهد که هیچ امیدی به رستگاری و رهایی نیست.
**پیوستگی معنایی و روایی:**
در این شعر، یک پیوستگی معنایی و روایی قوی دیده میشود. شعر با حس یاس و ناامیدی آغاز میشود و در بیتهای بعدی، به رنج، تحقیر، و ناامیدی عمیقتری میرسد. شاعر از مقایسههای متعددی استفاده میکند تا شدت رنج و ناامیدی را به تصویر بکشد. هر بیت به نوعی مکمل بیت قبلی است و در نهایت یک تصویر منسجم از یاس و بیهدفی را ترسیم میکند.
**نتیجه:**
در مجموع، شعر از پیوستگی معنایی و روایی بسیار خوبی برخوردار است و جابجایی بیتها باعث از بین رفتن انسجام کلی شعر میشود. بیتها به گونهای در کنار هم قرار گرفتهاند که یک سیر صعودی از ناامیدی و رنج را به نمایش میگذارند و در نهایت، به یاسی مطلق ختم میشوند.