لطفا این شعر را بیت به بیت معنی کنید ،،،، باز کم مانده تو را عاشقِ مدهوش کنم
حس لبهای تو را خیس و غزل پوش کنم
در هوای شب دیوانگی و سکر آور
طبق عادت برسم گل بدهی بوش کنم
هر قدم توی خیابان بزنم، باران را...
هر چه را عشق تو آتش زده، خاموش کنم
اولش لحن سلامم به تو، آدابی داشت
عشق را کِی بلدم عین تو مخدوش کنم؟
پای عاشق شدنم، هر چه که مانده ست، بده
جرعه ای از لبه ی جام وفا نوش کنم
پیش چشم تو، اگر آهوی مستان باشد
خواب شیرین تو را حیف که خرگوش کنم
بین دین و دل و من، حرف زیاد است ولی،
عاشقی کن که تو را سخت فراموش کنم
یک شبه حال و هوای تو به هم می ریزد
من اگر حرف دلم را نشود گوش کنم
باز رفتیم و تو هم جرات ابراز نداری دیگر
باز گفتی که چه با این دلِ پر جوش کنم
......
مطمئناً! بگذارید شعر را بیت به بیت معنا کنیم:
### 1. باز کم مانده تو را عاشقِ مدهوش کنم
**معنا:** تنها کمی باقیمانده تا اینکه بتوانم تو را عاشق و مدهوش از خود کنم. شاعر به این اشاره دارد که عشقش به معشوق آنقدر قوی است که نزدیک است او را در خود محو کند.
### 2. حس لبهای تو را خیس و غزل پوش کنم
**معنا:** میخواهم حس و طعم لبهای تو را به سوی خود جذب کنم و آن را در قالب شعر و غزل بپوشانم. شاعر به زیبایی و لطافت عشق و لبهای معشوق اشاره دارد.
### 3. در هوای شب دیوانگی و سکر آور
**معنا:** در فضایی که شب دیوانگی و حالت مستی و نشئگی را به همراه دارد. این بیت به حس خاص و غریبی که شب به همراه میآورد اشاره دارد.
### 4. طبق عادت برسم گل بدهی بوش کنم
**معنا:** طبق عادت خودم میخواهم به تو برسم (یا به ملاقات تو بیایم) و بوی گلها را استشمام کنم. این نشاندهندهی عادت عاشقانه شاعر است که به یاد معشوق گلها را بو میکند.
### 5. هر قدم توی خیابان بزنم، باران را...
**معنا:** هر قدمی که در خیابان برمیدارم، باعث میشود احساس باران کنم... این نمادین به احساسات شاعر و تأثیر عشق معشوق بر زندگی و محیط او اشاره دارد.
### 6. هر چه را عشق تو آتش زده، خاموش کنم
**معنا:** میخواهم هر چیزی که عشق تو در قلبم شعلهور کرده است را خاموش کنم. این نشاندهندهی درگیری شاعر با احساسات شدید عاشقانهاش است.
### 7. اولش لحن سلامم به تو، آدابی داشت
**معنا:** در ابتدای رابطه، سلامم به تو با رعایت آداب و رسوم خاصی همراه بود. این بیت به احترام و ملاحظاتی اشاره دارد که شاعر در ابتدا برای معشوق قائل بوده است.
### 8. عشق را کِی بلدم عین تو مخدوش کنم؟
**معنا:** من چگونه میتوانم عشق را مثل تو خراب کنم؟ این نشاندهندهی احساس عدم توانایی شاعر در عشق ورزی و نگرانی از اینکه مبادا عشق او کمرنگ و مخدوش شود است.
### 9. پای عاشق شدنم، هر چه که مانده ست، بده
**معنا:** هر چه در راه عاشقیام باقیمانده است، به من بده. شاعر به دنبال فرصتی است تا تمام احساساتش را برای عشق معشوق صرف کند.
### 10. جرعه ای از لبه ی جام وفا نوش کنم
**معنا:** میخواهم از لبهی جام وفا جرعهای بنوشم. این به معنی پذیرش عشق حقیقی و وفاداری در رابطه است.
### 11. پیش چشم تو، اگر آهوی مستان باشد
**معنا:** اگر در برابر تو، آهو یا موجودی زیبا و مستانه باشد. این اشاره به وفور زیبایی و جذابیتی دارد که در برابر معشوق وجود دارد.
### 12. خواب شیرین تو را حیف که خرگوش کنم
**معنا:** حیف است که خواب شیرین تو را خراب یا مختل کنم. شاعر نمیخواهد که معشوق را از خواب و آرامش بیدار کند، زیرا آن خواب برای او ارزشمند است.
### 13. بین دین و دل و من، حرف زیاد است ولی،
**معنا:** در بین صحبتهایی که بین دین و دل (احساسات) وجود دارد، موارد زیاد دیگری نیز مطرح است. این به تضاد بین عقل و احساس اشاره دارد.
### 14. عاشقی کن که تو را سخت فراموش کنم
**معنا:** اگر عاشقی را به من نشان دهی، قطعاً تو را با سختی فراموش خواهم کرد. شاعر به عشق صادقانه و واقعی اشاره دارد و میخواهد که معشوق رفتار عاشقانهای را از خود بروز دهد.
### 15. یک شبه حال و هوای تو به هم میریزد
**معنا:** حال و هوای عجیب و خاص تو به سرعت و در یک شب تحت تأثیر قرار میگیرد. شاعر به شگفتیهای عشق و تغییر حالات درگیر با آن اشاره دارد.
### 16. من اگر حرف دلم را نشود گوش کنم
**معنا:** اگر نتوانم به صدای قلبم گوش دهم. این بیت به ناتوانی شاعر در ابراز احساساتش به معشوق اشاره دارد.
### 17. باز رفتیم و تو هم جرات ابراز نداری دیگر
**معنا:** دوباره از یکدیگر دوریم و تو هم جرأت ابراز احساساتت را نداری. این نشاندهنده وضعیت نامناسب و عدم توانایی دو طرف در بیان احساسات است.
### 18. باز گفتی که چه با این دلِ پر جوش کنم
**معنا:** دوباره از من میپرسی که چطور میتوانی با این دل پر از احساسات و شور و اشتیاق رفتار کنی. این به کشمکشهای درونی و پرسشهای عاطفی اشاره دارد.
با این معناها، تصویر واضحتری از احساسات و تجربیات شاعر در این شعر به دست میآید. اگر سوال یا نکته دیگری دارید خوشحال میشوم کمک کنم!
.....
خب حالا بیت به بیت بگو که این روایت پشت سر هم است؟
...
بله، بیایید بررسی کنیم که آیا روایت شعر به صورت پیوسته و منسجم پیش میرود یا خیر.
### 1. باز کم مانده تو را عاشقِ مدهوش کنم
- **روایت:** شاعر تمایل به عاشق کردن معشوق خود را ابراز میکند، در اینجا ارتباط عاطفی و تمایل به جذابیت در عشق به تصویر کشیده شده است.
### 2. حس لبهای تو را خیس و غزل پوش کنم
- **روایت:** احساس عمیقتر و لذتی که از عشق به معشوق میبرد ادامه مییابد. او میخواهد این حس را در قالب شعر بیان کند. **این همخوانی دارد.**
### 3. در هوای شب دیوانگی و سکر آور
- **روایت:** به حال و هوای شب اشاره میشود که این دیوانگی را تشدید میکند. بنابراین این ادامه طبیعی برای بیان احساسات شدید شاعر است. **همخوانی دارد.**
### 4. طبق عادت برسم گل بدهی بوش کنم
- **روایت:** شاعر به عادت عاشقانهاش اشاره میکند و ارتباط نزدیکتر با معشوق را نشان میدهد. **این همخوانی با ابیات قبلی دارد.**
### 5. هر قدم توی خیابان بزنم، باران را...
- **روایت:** به تأثیر عشق بر فضای اطراف اشاره میشود، که این نیز ادامهای برای حس عاشقانه است. **همخوانی دارد.**
### 6. هر چه را عشق تو آتش زده، خاموش کنم
- **روایت:** شاعر به تنشهای درونی و مشکلات ناشی از عشق اشاره میکند و تمایل به آرامش را نشان میدهد. **این نیز پیوسته است.**
### 7. اولش لحن سلامم به تو، آدابی داشت
- **روایت:** به یادآوری منظور و هدف از رابطه در ابتدای آن اشاره میشود. این ارتباط گذشته را به تصویر میکشد و حس احترام و ادب را در ابتدا یادآوری میکند. **این همخوانی دارد.**
### 8. عشق را کِی بلدم عین تو مخدوش کنم؟
- **روایت:** بیان ناتوانی شاعر در تخریب عشق و اشاره به عمق احساسات عاشقانه است. اینجا گسستگی در احساسات دیده میشود. **همچنان پیوسته است.**
### 9. پای عاشق شدنم، هر چه که مانده ست، بده
- **روایت:** اشاره به تمایل و نیاز عاشقانه شاعر دارد. او تمام احساساتش را به معشوق تقدیم میکند. **این پیوستگی را تقویت میکند.**
### 10. جرعه ای از لبه ی جام وفا نوش کنم
- **روایت:** اشاره به وفاداری و قبول عشق به عنوان نوشیدنی حیاتبخش میباشد. **این نیز پیوسته است.**
### 11. پیش چشم تو، اگر آهوی مستان باشد
- **روایت:** زیبایی معشوق و ارتباط نزدیکی با او را محور قرار میدهد. **همخوانی با ابیات قبلی ادامه دارد.**
### 12. خواب شیرین تو را حیف که خرگوش کنم
- **روایت:** هنرمندانه بیان میکند که نمیخواهد آرامش و خواب معشوق را مختل کند. **این پیوستگی را نشان میدهد.**
### 13. بین دین و دل و من، حرف زیاد است ولی،
- **روایت:** درگیری فراوان با موضوعات مختلف چون عقل و احساس را در این بیت بیان میکند. **هنوز هم پیوسته است.**
### 14. عاشقی کن که تو را سخت فراموش کنم
- **روایت:** دعوت به عشق واقعی و عمیقتر دارد، نشاندهندهی تلاش شاعر برای فراموش نکردن معشوق. **این همخوانی دارد.**
### 15. یک شبه حال و هوای تو به هم میریزد
- **روایت:** اشاره به تأثیر شدید معشوق بر حالات درونی شاعر میباشد. **این پیوستگی را حفظ میکند.**
### 16. من اگر حرف دلم را نشود گوش کنم
- **روایت:** بیان ناتوانی شاعر در بیان احساساتش و شنیدن صدای قلبش را ترسیم میکند. **این همچنان پیوسته است.**
### 17. باز رفتیم و تو هم جرات ابراز نداری دیگر
- **روایت:** به مشکلات ارتباطی و عدم ابراز احساسات اشاره میکند. **این همخوانی دارد.**
### 18. باز گفتی که چه با این دلِ پر جوش کنم
- **روایت:** اشاره به درگیریهای عاطفی و سوالاتی که معشوق از شاعر میپرسد. **این روایت به پایان میرسد و پیوسته است.**
### نتیجهگیری:
بهطور کلی، روایت شعر از یک دیوانگی عاشقانه آغاز میشود، به بیان احساسات و نیازهای عاشق ادامه میدهد و در نهایت به وضعیتهای عاطفی و چالشهای موجود در رابطه میپردازد. ابیات به خوبی با یکدیگر همخوانی دارند و روایت از ابتدا تا انتها به ترتیب منطقی و پیوستگی حفظ شده است.
....
اون بیتی که کلمه ی اهو توش بود رو آوردم بیت دوم، دوباره یه بررسی کن ببین این تغییر چطور شد؟باز کم مانده تو را عاشقِ مدهوش کنم
حس لبهای تو را خیس و غزل پوش کنم
پیش چشم تو، اگر آهوی مستان باشد
خواب شیرین تو را حیف که خرگوش کنم
در هوای شب دیوانگی و سکر آور
طبق عادت برسم گل بدهی بوش کنم
هر قدم توی خیابان بزنم، باران را...
هر چه را عشق تو آتش زده، خاموش کنم
اولش لحن سلامم به تو، آدابی داشت
عشق را کِی بلدم عین تو مخدوش کنم؟
پای عاشق شدنم، هر چه که مانده ست، بده
جرعه ای از لبه ی جام وفا نوش کنم
بین دین و دل و من، حرف زیاد است ولی،
عاشقی کن که تو را سخت فراموش کنم
یک شبه حال و هوای تو به هم می ریزد
من اگر حرف دلم را نشود گوش کنم
باز رفتیم و تو هم جرات ابراز نداری دیگر
باز گفتی که چه با این دلِ پر جوش کنم
........
با جابجایی بیت "پیش چشم تو، اگر آهوی مستان باشد / خواب شیرین تو را حیف که خرگوش کنم" به جایگاه دوم، پیوستگی روایی شعر تا حدودی مختل شده است. بیایید ببینیم چرا:
* **بیت اول (عشق و اشتیاق):** بیت اول به شدت بر میل و اشتیاق شاعر برای عاشق کردن معشوق تأکید دارد.
* **بیت دوم (جابهجا شده):** تصویر "آهوی مستان" و "خواب شیرین" اگرچه از نظر زیبایی شناسی در شعر خوب است، اما به لحاظ روایت، ارتباط مستقیمی با اشتیاق و شدت عشق بیانشده در بیت اول ندارد. این انتقال ناگهانی از اشتیاق به توصیف زیبایی معشوق و نگرانی از بیدار کردن او، باعث گسستگی در جریان روایی میشود. این بیت بیشتر مناسب ترتیبی است که نشان دهد شاعر در حال حاضر در کنار معشوق است و این توصیفها از صحنهی حال حاضر میآیند، نه تمایلاتش در ابتدای رابطه.
* **بیت سوم و بعد از آن:** ابیات بعدی به شرح عادتها، تأثیرات عشق، و چالشهای عاشقانه میپردازند. این ابیات منطقیتر بعد از بیت دوم جابهجا شده میآمدند.
**به طور خلاصه:**
جابهجایی بیت باعث میشود شعر از اشتیاق و تمایلات شاعر به توصیفی تقریباً بیارتباط از زیبایی معشوق و حسرت بیدار نکردن او منتقل شود. این تغییر باعث گسستگی در روایت و تضعیف ارتباط منطقی بین ابیات شده است. ترتیب اولیهی ابیات از این نظر انسجام بیشتری داشت زیرا به ترتیب شدت عشق، عادات عاشق، تاثیر عشق در محیط اطراف، چالش ها و در نهایت به اوج ناامیدی و ابراز ناتوانی می رسید. جایگذاری بیت آهو در ابتدا، مانند این است که شاعر از همان ابتدا به جای اشتیاق به این صحنه فکر کند.
برای بهبود شعر، میتوانید به دنبال جایگاهی مناسبتر برای بیت "آهوی مستان" باشید، شاید در میانهی شعر یا نزدیک به ابیاتی که به حضور فیزیکی معشوق اشاره دارند، بهتر باشد. یا اینکه با تغییر و ویرایش این بیت، آن را با حس و حال بیتهای اطراف خود تطبیق دهید.