از بوسه ات، در هر شبی مهتاب می دیدم
مهر تو را با جلوه ای شاداب می دیدم
آشفتگی در تار مویت، ساز رویایی ست
در زخمه ی موهای تو، گرداب می دیدم
طرز نگاهت سوره ای از عشق ورزی بود
در چشمهایت آیه های ناب می دیدم
هر ذکر ِ « یا عشق » تو، آغاز صلاتم بود
در لفظ ِ « جانم » گفتنت، محراب می دیدم
بعد از رهایی از شب رنج و جدایی ها
انگار که لمس تو را در خواب می دیدم
آرزو حاجی خانی
بی بازگرد